فتادم از نظر آن لحظهای که دور شدم
خوشم به گریه که از دست هجر کور شدم
گهی به میکده و گاه در خراباتم
هزار شکر که با اهل درد جور شدم
دعاش گفتم و دشنام هم نداد جواب
کجاست مرگ که پیش رقیب بور شدم
به نرد عشق تو عمری به ششدر افتادم
در این قمار دگر لات و لوت و عور شدم
دو چشم مست تو دنبال شور و شر میگشت
شدم چو مست به همچشمیاش شرور شدم
بهشت و حوری و کوثر به زاهد ارزانی
بیار می که بری از بهشت و حور شدم
ز دست هجر تو کنجی نشسته عارف و گفت
چو نیست چاره ز بیچارگی صبور شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات خود درباره جدا شدن و عشق میپردازد. او در لحظهای که از عشق فاصله میگیرد، گریه را به دلیل دوری از معشوق خوشایند میداند. او در حال سرمستی و همنشینی با اهل درد، همواره در جستجوی عشق و شور و حال است. شاعر به قمار عشق اشاره میکند که در آن مانند یک باخته، دچار آشفتگی و نقصان میشود. همچنین او به زیبایی چشمان معشوق اشاره میکند که او را مست و سرمست کرده و از لذتهای دنیوی مانند بهشت و حور نیز میگذرد. در نهایت، او با اشاره به درد جدایی میگوید که در مقابل بیچارهگی، صبر و سکوت را انتخاب میکند.
هوش مصنوعی: در آن لحظهای که از نظر او دور شدم، دچار غم و افسردگی شدم و به گریه پناه بردم؛ چرا که به خاطر جدایی، احساس نابودی و بینوری کردم.
هوش مصنوعی: گاه به میکده میروم و گاه به محلهای خراب و نابسامان. هزاران شکر که با افرادی که دچار درد و رنج هستند، همنوا و همدل شدم.
هوش مصنوعی: دعای خیر کردم و بدی نکردم، اما جوابی نمیبینم. جای مرگ کجاست که من در برابر رقیب مغلوب شدم؟
هوش مصنوعی: عمر خود را در بازی عشق تو صرف کردهام و حالا در این قمار به وضعی دچار شدهام که به بیسر و سامان و بیپناهی افتادهام.
هوش مصنوعی: دو چشم زیبا و خمار تو به دنبال هیجان و شوق بود و من نیز تحت تأثیر نگاهت مانند کسی که مست است، در رقابت با تو شاداب و سرزنده شدم.
هوش مصنوعی: بهشت، حوری و آب کوثر برای زاهدان به راحتی قابل دسترسی است، اما من از نعمتهای بهشت و حوری به خاطر عشق و محبت فاصله گرفتهام.
هوش مصنوعی: عارفی در گوشهای نشسته و از درد جدایی تو شکایت میکند. او میگوید که چون چارهای برای رنجش ندارد، صبر میکند و تحمل مینماید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دروغ بود که من در غمت صبور شدم
خلاف بود که از خدمنت نفور شدم
دراز دیدم در تو زبان نزدیکان
برای مصلحتی یک دو روز دور شدم
در اندرون من از آرزو جگر خون شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.