به عهد چشم تو یک دل امیدوار نشد
برو که عهد تو برگردد اینکه کار نشد
به روزگار تو یک روز خوش به کس نگرفت
خوشت مباد که این روز روزگار نشد
نریخت باده به دور تو در گلوی کسی
که در شکنجهٔ اندیشهای خمار نشد
به پای گلبن نومیدی تو کس ننشست
که برنخاسته زخمی ز نیش خار نشد
خطت گشود در باغ سبز بر دل، دل
شکفته گشت به یک گل ولی بهار نشد
قرار زلف تو و بیقراریِ دل ما
به این قرار نمیماند این قرار نشد
فکنده از چه پی صید مرغ خانه کمند
شکار کرکس و شاهین کن، این شکار نشد
ز قتل عام لرستان و فتح خوزستان
چو هند و نادر، اسباب افتخار نشد
نهال مردی و مردانگی چنان خشکید
که سالها شد و یک نادر آشکار نشد
زمام مملکت آن سان به دست غیر افتاد
که بیلجام کس از وی زمامدار نشد
چه ملتی است که نابود باد تا به ابد
چه دولتی است که خودسر چه او به کار نشد
نه نام ماندنی ننگ زین دو در گیتی
شوند محو که این شهر و شهریار نشد
ز شاهسازی و درباربازی این ملّت
مگر ندید دو صد بار، بار بار نشد
مدار چشم توقع به آنکه چشم طمع
به مال دارد، این مملکت مدار نشد
نداشت عارف عیبی جز از نداری و گفت
که گفت اینکه نداری که عیب و عار نشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ناامیدی و یأس شاعر از وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه میپردازد. شاعر از عهدهای شکسته، روزگار بد و ناپایداری خوشیها صحبت میکند و بیان میکند که محافل و مجالس شادمانی به دل کسی نرسیده است. او نارضایتی خود را از شرایطی که در آن زندگی میکند، ابراز کرده و به ناکامیها و ناپایداری ارزشها اشاره میکند. همچنین از فراز و نشیبهای تاریخی و فرهنگی میگوید و به این نتیجه میرسد که در این جامعه، نه امیدی به آینده وجود دارد و نه نامی برای ماندگار. شاعر با زبانی تند و انتقادی، به نابسامانیها و بیثباتیهای موجود در جامعه پرداخته است.
هوش مصنوعی: با نگاه تو هیچ دلی نتوانست امیدوار باشد، برو که قول و وعدهات دوباره به عقب برمیگردد و این کار به نتیجه نرسید.
هوش مصنوعی: در روزگاری که تو زندگی میکنی، روزی خوش برای هیچ کس رقم نخورد. ای کاش تو هم روز خوشی نداشتی، زیرا این روزها، روزگار خوبی نیست.
هوش مصنوعی: هیچکس به خاطر تو نوشیدنی را روی خود نریخته است، چون کسی که در سختیهای فکر و اندیشه گرفتار آمده، هرگز به مستی و غفلت نمیرسد.
هوش مصنوعی: هیچ کس در کنار گلستان ناامیدی تو نشسته نیست، چرا که هیچکس پس از زخمی شدن از نیش خار برنمیخیزد.
هوش مصنوعی: نوشتار تو دل مرا به شوق آورد و بهار دل را با یک گل بیدار کرد، اما این شادی پایدار نبود.
هوش مصنوعی: زلفهای تو و بیقراری دل ما هرگز در این حالت پایدار نخواهند ماند و این آرامش به وجود نیامد.
هوش مصنوعی: با چه هدفی برای شکار پرندههای خانهات تله گذاشتهای؟ این شکار موفقیتآمیز نبود، تو فقط به دنبال کرکس و شاهینی هستی که در این دام نیفتند.
هوش مصنوعی: شهادت و خشونت در لرستان و پیروزی در خوزستان نتوانست به مانند جنگهای هند و نادر برای ما افتخار به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: درخت جوانی و ویژگیهای مردانگی به قدری خشک شده که سالها گذشته و هیچ نشانهای از آن به چشم نمیخورد.
هوش مصنوعی: دولت و اداره کشور به گونهای به دست بیگانگان سپرده شد که هیچ کس از اهالی وطن نتوانست کنترل اوضاع را به عهده بگیرد.
هوش مصنوعی: این ملت تا ابد از بین برود و این دولت که خودرأی است، هیچ به کار نمیآید.
هوش مصنوعی: هیچ نام و نشانی از ننگ و عیب این دو در دنیا باقی نخواهد ماند، زیرا نه این شهر و نه حاکمش به یاد نمیمانند.
هوش مصنوعی: این ملت بارها و بارها از هنرهای درباری و فنون شاهسازی و دورنگی در دربار آسیب دیدهاند، آیا این را ندیدهاند؟
هوش مصنوعی: به کسی که همیشه منتظر است تا از مال و ثروت دیگران بهرهبرداری کند، نباید اعتماد کرد. این کشور بر پایه چنین حقی نخواهد ایستاد و پیشرفت نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: عارف هیچ عیبی نداشت جز اینکه چیزی نداشت و اعلام کرد که نداشتن چیزی عیب و ننگ نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کدام دل که تو غمزده زدی فگار نشد؟
کدام کس که ترا دید و بی قرار نشد؟
حرام باد زخاک تو بر در هر چشم
که هیچ بهره این چشم خاکسار نشد
بسوخت ناله من سنگ را، عجب سنگ است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.