قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۰ - در مدح مجدالدین ابوالحسنالعمرانی اذا شرفه السطان بالتشریف
اختیار سکندر ثانی
زبدهٔ خاندان عمرانی
مجد دین خواجهٔ جهان که سزاست
اگرش خواجهٔ جهان خوانی
کار دولت چنان بساخت که نیست
جز که در زلف شب پریشانی
بیخ بدعت چنان بکند که دیو
ملکی میکند نه شیطانی
آنکه از رای کرد خورشیدی
وانکه از قدر کرد کیوانی
آنکه فیض ترحم عامش
بر جهان رحمتیست یزدانی
نوبهار نظام عالم را
دست او ابرهای نیسانی
کشتزار بقای دشمن را
قهر او ژالهای طوفانی
آنکه زندان پاس او دارد
چون حوادث هزار زندانی
رسم او کرده روی باطل و حق
سوی پوشیدگی و عریانی
تا نه بس روزگار خواهی دید
فتنه در عهدهٔ جهانبانی
نکند آسمان به دشواری
آنچه عزمش کند بسانی
نامهای نفاذ حکمش را
حکم تقدیر کرده عنوانی
در چنان کف عجب مدار که چوب
از عصایی رسد به ثعبانی
قلمش معجزیست حادثه خوار
خاصه در کارهای دیوانی
نکند مست طافح کینش
جرعه از دردی پشیمانی
بدسگالش ز حرص مرگ بمرد
چون طفیلی ز حرص مهمانی
مرگ جانش همی به جو نخرد
از چه از غایت گرانجانی
ای جهان از عنایت تو چنانک
جغد را یاد نیست ویرانی
عدل تو راعی مسلمانان
جاه تو حامی مسلمانی
بارگاه تو کرده فردوسی
پردهدار تو کرده رضوانی
تو در آن منصبی که گر خواهی
روز بگذشته باز گردانی
تو در آن پایهای که گر به مثل
کار بر وفق کبریا رانی
نایبی را بجای هر کوکب
بر سپهری بری و بنشانی
چون بجنبی ز گوشهٔ مسند
مسند ملکها بجنبانی
محسنی لاجرم ز قربت شاه
دایمالدهر غرق احسانی
گرچه ارکان ملک یافتهاند
عز تشریفهای سلطانی
آن نه آنست با تو گویم چیست
آصف و کسوت سلیمانی
ای چهل سال یک زمان کرده
مصطفی معجز و تو حسانی
وانکه من بنده خواستم که کشم
اندرین عقد گوهر کانی
بیتکی چند حسب و در هریک
رمزکی شاعرانه پنهانی
از تو وز پادشاه و از تشریف
عقل درهم کشیده پیشانی
گفت تشریف پادشا وانگه
تو به وصفش رسی و بتوانی
هان و هان تا ترا عمادیوار
از سر ابلهی و نادانی
درنیفتد حدیث مصحف و بند
کان مثل نیست نیک تا دانی
این همی گوی کای ز کنه ثنات
خاطرم در مضیق حیرانی
وی ز لطف خدایگان و خدا
به چنین صد لطیفه ارزانی
وی در این تهنیت بجای نثار
از در جان که بر تو افشانی
بنده از جاننثاری آوردست
همه گوهر ولیک روحانی
او چو از جان ترا ثنا گوید
جانفشانی بود ثناخوانی
تا که در منیزید دور بود
روی نرخ امل به ارزانی
دور تو عمر باد و چندان باد
کز امل داد بخت بستانی
بلکه از بینهایتی چو ابد
که نگنجد درو دو چندانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره قدرت و عظمت سکندر ثانی، یکی از بزرگان خاندان عمرانی، است. شاعر او را به عنوان یک حاکم عادل و کارآمد معرفی میکند که توانسته است نظم و امنیت را در جامعه برقرار کند. او از لطف الهی بهرهمند است و حکومت او به دقت و حکمت اداره میشود. شعر به ویژگیهای مثبت سکندر اشاره میکند، از جمله ترحم و محبت او نسبت به مردم، توانایی در مقابله با فتنهها و مشکلات، و قدرت در ایجاد تغییرات مثبت. همچنین شاعر به نقش او در بزرگداشت فرهنگ و ادب اشاره میکند و به او تمجید میکند که توانسته است دولت و جامعه را به سمت موفقیت و شکوفایی هدایت کند. در نهایت، شاعر برای او آرزوی طول عمر و موفقیت دارد.
هوش مصنوعی: اختیارات و توانمندیهای سکندر دوم، از بهترین و برجستهترین افراد خاندان عمرانی هستند.
هوش مصنوعی: شایسته است که اگر به کسی که بزرگ و محترم است، عنوان خواجهٔ جهان بدهی، در حقیقت شایستگی و عظمت او در دین و مقامش نمایان است.
هوش مصنوعی: دولت به گونهای عمل کرد که جز در زلف شب، همگی در حیرت و پریشانی هستند.
هوش مصنوعی: کسی به شیوهای ناپسند و گمراهکننده عمل میکند که هیچگاه انتظار نمیرفت، گویی که دیو در کارهای خوب و مثبت دخالت میکند، نه شیطان در کارهای بد.
هوش مصنوعی: کسی که به درستی و حکمت عمل کند، مانند خورشید درخشان و تابناک است و کسی که با تقدیر و سرنوشت خود برخورد کند، مانند سیاره زحل قوی و باوقار است.
هوش مصنوعی: کسی که رحمت عمومی او بر جهانیان به عنوان نعمت و بخشش الهی به حساب میآید.
هوش مصنوعی: بهار فرحبخش و منظم جهان به وسیله اوست، مانند ابرهای بارانی در ماه نیسان.
هوش مصنوعی: کشتی که بهدست قهر و غضب او دچار طوفان میشود، باعث نابودی و بیثباتی حریفان میگردد.
هوش مصنوعی: کسی که نگهبان زندان است، خود مانند زندانیانی است که دچار حوادث مختلف شدهاند.
هوش مصنوعی: او به طور عجیبی راه و رفتار خود را بر ناموزون و متضاد بنا کرده، به گونهای که حق و باطل در هم آمیختهاند و هر کدام در پنهانی و نمایانی خود را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: در زندگی خود همیشه چالشها و فتنههای زیادی را خواهی دید که به عهده و مسئولیت رهبران و سرپرستان جهان است.
هوش مصنوعی: آسمان شاید در مواجهه با سختیها، آنچه را که در نظر دارد به خوبی به انجام نرساند.
هوش مصنوعی: حکمت و تأثیرات تصمیمات او به گونهای است که تقدیر و سرنوشت، نامهایی به آن اختصاص دادهاند.
هوش مصنوعی: در چنین دست عجیبی انتظار نداشته باش که چوبی از عصا به دست یک مار بزرگ برسد.
هوش مصنوعی: قلم او توانایی شگفتانگیزی دارد و در کارهای دولتی به طور خاص تأثیرگذار است.
هوش مصنوعی: شاید او به شدت تحت تأثیر احساسات و دردهایش قرار گرفته و به نوعی دردی را تجربه کند که باعث پشیمانیاش شود.
هوش مصنوعی: به خاطر حرص و طمع زیاد، بدسگال از دنیا رفت، درست مثل کسی که به خاطر زیادهخواهی برای مهمانی، از خود بیخود میشود.
هوش مصنوعی: مرگ جانش را نمیفروشد، زیرا از شدت محبت و ارزشمندی آن میترسد.
هوش مصنوعی: ای جهان، تو به من لطفی کردهای که مانند جغدی که ویرانی را فراموش کرده، از خراب بودن اوضاع بیخبرم.
هوش مصنوعی: عدالت تو نگهبان مسلمانان است و مقام تو نیز حامی اسلام میباشد.
هوش مصنوعی: درگاه تو را مانند بارگاهی بزرگ و زیبا قرار دادهاند و به نوعی از آن مراقبت میکنند که شایسته مقام تو باشد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی، میتوانی در همان مقام و موقعیتی که هستی، روزهای گذشته را دوباره به عقب برگردانی.
هوش مصنوعی: تو در جایگاهی قرار داری که اگر مانند خداوند رفتار کنی، میتوانی به دیگران تأثیر بگذاری.
هوش مصنوعی: به هر ستارهای در آسمان یک نماینده قرار بده و او را در جای خود بنشان.
هوش مصنوعی: وقتی از جایگاه خود حرکت کنی، میتوانی سلطنتها را به حرکت درآوری.
هوش مصنوعی: محسنی بیتردید به خاطر نزدیکی به شاه همیشه مورد لطف و حمایت قرار دارد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه پایههای سلطنت مقام و عزتی پیدا کردهاند،
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به تو بگویم که آن چیزی که وجود دارد، چیست؛ مانند آصف که در علم و حکمت برتر است و همچون لباسی که سلیمان بر تن دارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که چهل سال به شهادت و اعجاز پیامبر در کنار او بودهای، تو همانند حسان، شاعر پیامبر هستی.
هوش مصنوعی: کسی که من خواستم در این زنجیر گرانبها به عنوان بندهاش قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که شاعر در چندین شعر به بیان خصوصیات و ویژگیهای مختلف پرداخته و در هر یک از آنها معناها و پیامهای عمیق و پنهانی نهفته است.
هوش مصنوعی: تو از همه بالاتر و مهمتر هستی، حتی از پادشاه و احترام عقل که بر پیشانی حکمت به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: گفتند که پادشاه را احترام بگذار و سپس به وصف او بپرداز و بتوانی آن را توصیف کنی.
هوش مصنوعی: به خود بیا و مراقب باش تا مانند عماد، بخاطر حماقت و نادانیات دچار اشتباه نشوی.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده که صحبت کردن دربارهٔ کتاب یا متنی خاص، بدون در نظر گرفتن context یا زمینهی آن، اصلاً درست و مناسب نیست. باید با دقت و نگرش صحیح، به قضاوت و تحلیل مطالب بپردازیم تا به درک بهتری برسیم.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که شخصی به احساسات عمیق خود اشاره میکند و میگوید که این احساسات از عمق لذت و زیبایی سخن میگویند و او را در وضعیتی سخت و گیجکننده قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: به لطف خداوند و مهربانی او، چنین صدای زیبا و دلنشینی به من بخشیده شده است.
هوش مصنوعی: او به جای اینکه با نثار جانش به تو تبریک بگوید، از عمق دلش محبت و احترامش را به تو ابراز میکند.
هوش مصنوعی: من با فدا کردن جانم، بسیار از گوهرها را به دست آوردهام، اما روحانیت را نمیتوانم به دست آورم.
هوش مصنوعی: وقتی او به تو احترام و محبت میکند، این در واقع نشانهای از فداکاری و عشق او به توست.
هوش مصنوعی: زندگی در دوری از زیبایی و خوشبختی به گرانقیمت بودنش شبیه است.
هوش مصنوعی: حیات و طول عمر تو تا زمانی ادامه دارد که شانس و بخت خوب را از دست ندهی.
هوش مصنوعی: از بینهایت که فراتر از زمان و مکان است، چیزی نمیتواند دو برابر شود یا افزایش یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساخت آنگه یکی بیوگانی
هم بر آئین و رسم یونانی
ما به هر مجلسی ز تو زده ایم
همچو بلبل هزاردستانی
بسته کاری نکرده ای با ما
مردمی کرده ای فراوانی
زود در هر چه خواستیم از تو
[...]
تا کی این لاف در سخن رانی
تا کی این بیهده ثنا خوانی
گه برین بی هنر هنر ورزی
گه بر آن بی گهر درافشانی
با چنین مهتران بی معنی
[...]
ای پناه همه مسلمانی
رافع بن علی شیبانی
تاج دینی و از مکارم تو
همه اصحاب دین بآسانی
در معالی بلند مرتبتی
[...]
من یکی شاعرم نه سامانی
نز نژاد ملوک ساسانی
نه مرا باد حشمت میری
نه مرا اسب و طوق سلطانی
نه غلامان رومی و خزری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.