شاه سنجر چون ز میدان جانب ایوان رسید
از زمین بانگ بشارت تا بر کیوان رسید
تا به کیوان گر بشارتها رسد نبود عجب
زانکه منصور و مظفر شاه از میدان رسید
موسم جنگ و غُو شیپور و رنج تن گذشت
گاه چنگ و نغمهٔ تنبور و عیش جان رسید
هان کمند ازکف بیفکن ای خدیو شیرگیر
زانکه هنگامگرفتن طرهٔ جانان رسید
بزم را فرما کنند آماده سامان طرب
زانکه از سعی تو کار رزم بر سامان رسید
می نیاید از زبانم تا که در هنگام جنگ
برعدو ازتیغ خونریز تو گویم آن رسید
دشمن روباه دل میخواست ناگاهان گریز
شیر را چون دید با شمشیر خونافشان رسید
دلهمیگفتش تورا خودیاست چونسندان به سر
عقلگفتش تیغ شاه آن آفت سندان رسید
تیغ تو همچون هلال اما میانش همچو بدر
زو موالی را فزونی خصم را نقصان رسید
تا برون ناورده بودی تیغ خونریز از نیام
گرد سم اسب تو تا گنبد گردان رسید
چون به دستت قبضهٔ شمشیرگردید آشنا
اززمین بر چرخ عکس لالهٔ نُعمان رسید
جنگیانت کوه را تومار کردندی اگر
ترککوشش را نه بر ایشان زتو فرمان رسید
گل دمیدن برگرفت از پیکر بدخواه تو
چون به تن او را زشستت غنچهٔ پیکان رسید
پادشاها این چنین فتح نمایان مر تورا
از فر بخت بلند و نصرت یزدان رسید
چیست جز از خواهش یزدان و از بخت بلند
اینکه نصرت مر تو را و خصم را خِذلان رسید
چون عدو را در نظر دادن قوام کفر بود
بر سپاهش این شکست از قوت ایمان رسید
چون تورا مقصود تنظیم طریق عدل بود
جانبت این موهبت از ایزد سبحان رسید
مشرق و مغرب مسخر گشت از این فتح نو
فتحنامهٔ تو ز ایران تا حد توران رسید
خسروا گیتی خداوندا مرا در خدمت است
آنچه از فیض رسول پاک بر حسّان رسید
هرزمانکایم به درگاه تو آید آن دمم
یاد کاندر طور سینا موسی عمران رسید
جود تو در حق من از کیل و از میزانگذشت
شعر من در مدح تو بر دفتر و دیوان رسید
برمن آنچ از تو رسید از انعم و آلا کجا
صد یکش بر رودکی از دودهٔ سامان رسید
شکر احسان تو چونگویم که بر من هر نفس
از تو بیش از شکر دنیا نعمت و احسان رسید
تا ابد شاها بپای و بنده اندر خدمتت
هر زمان گویم تو را فتحی چنین چونان رسید
گاه گویم چاکرت اینک فلان لشکر شکست
گاه گویم بندهات اینک فلان سلطان رسید
شاد باش و شاه باش و زیب تخت وگاه باش
شو فزون چندانکه بدخواه تو را نقصان رسید
باد جاویدان بقایت ای که بر درگاه تو
هرکه پا بنهاد بر اقبال جاویدان رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاه سنجر پس از پایان جنگ و رسیدن به ایوان، با بانگ بشارت و خوشحالی به کیوان میرسد. او از رنج و زحمت جنگ رسته و زمان خوشی و سرگرمی فرا رسیده است. او دستور میدهد تا شادکامیها و جشنها آماده شود، زیرا تلاشهایش در میدان رزم به ثمر نشسته است. دشمنان، هنگامی که شیر شاه را با شمشیر مشاهده میکنند، دچار ترس و وحشت میشوند.
شعر به توصیف قدرت و پیروزی شاه میپردازد، و اشاره میکند که پیروزی و نصرت او نتیجهی خواست یزدان و بخت بلند اوست. در نهایت، شاعر از نعمتها و احسانات شاه میگوید و میخواهد که همیشه در خدمت او باشد و پیروزیهای بیشتر را برایش آرزو میکند. پیام کلی شعر، تجلیل از قدرت و شجاعت شاه و شکرگزاری به خاطر موفقیتها و نعمتهاست.
هوش مصنوعی: شاه سنجر وقتی که از میدان جنگ به سمت ایوان بازگشت، صدای شادباشی از زمین به گوش رسید که تا آسمانها هم طنینانداز شد.
هوش مصنوعی: تا چه زمانی خبرهای شادیبخش به آسماننشینان میرسد، جای تعجب نیست که منصور و مظفر از میدان نبرد برگشتهاند.
هوش مصنوعی: زمانهٔ جنگ و فریاد و رنج به پایان رسید و اکنون زمان شادی و نواختن موسیقی و لذت بردن از زندگی فرارسیده است.
هوش مصنوعی: ای سردار شجاع، کمند را از دست رها کن، زیرا وقت آن رسیده که محبت و زیبایی محبوب را در آغوش بگیری.
هوش مصنوعی: مهمانی را برای شادی و سرور مهیا کن، زیرا تلاشهای تو باعث شده که کارهای جنگ به خوبی سامان بگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی که در میدان جنگ هستم و باید در برابر دشمن با شمشیر خونین تو صحبت کنم، هیچ کلمهای از زبانم خارج نمیشود.
هوش مصنوعی: دشمن که دلش مثل روباه مکار بود، وقتی ناگهان شیر را دید که با شمشیری خونین به سمتش میآید، ترسیدن و فرار کرد.
هوش مصنوعی: دل به او میگفت که تو ارزش و اهمیت داری، اما عقل پاسخ میدهد که مثل تیری که به هدف میخورد، به تو آسیب میرسد و این نشانه از درک و آگاهی است.
هوش مصنوعی: تیغ تو مانند هلال است، اما در وسط آن مانند ماه کامل است. این وضعیت باعث میشود که دوستانت زیاد شوند و دشمنانت دچار نقصان گردند.
هوش مصنوعی: قبل از آن که شمشیر خونین را از نیام بیرون آوردی، گرد و غبار سم اسب تو به گنبد آسمان رسید.
هوش مصنوعی: زمانی که شمشیر به دستت میرسد، آشنا به زمین آمده و تصویر لالهٔ نعمان بر چرخ، نشان داده میشود.
هوش مصنوعی: جنگجویانت اگر برای مبارزه با کوهها هم آماده میشدند، نرمی و سستی را کنار نمیگذاشتند و تنها در صورتی میتوانستند پیروز شوند که از تو دستور میگرفتند.
هوش مصنوعی: گل به دلیل بدخواهی تو در دلش شکوفا شد، چون گلبرگهای آن از تن تو جدا شد و به اوج رسید.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، اینگونه پیروزیها نشاندهنده این است که خوشبختی و یاری الهی از چه جایگاه بلند و با عظمتی به تو رسیده است.
هوش مصنوعی: اینکه تو پیروز شدی و دشمن تو شکست خورد، چیزی جز خواسته خداوند و بخت و اقبال خوب تو نیست.
هوش مصنوعی: وقتی که دشمن را در نظر بگیری، بر پایۀ کفر و نافرمانی است، ولی این پیروزی از قدرت ایمان به دست آمده است.
هوش مصنوعی: چون هدف تو برقراری راه عدالت است، این نعمت از جانب خداوند متعال به تو ارزانی شده است.
هوش مصنوعی: شرق و غرب به خاطر این پیروزی تازه در اختیار تو قرار گرفت و دستاوردهای این فتح از ایران تا مرزهای توران گسترش یافت.
هوش مصنوعی: ای خداوند، در این دنیا من بدیها را از دست دادهام و فقط آنچه از برکت پیامبر پاک به من رسیده است، در خدمت من باقی مانده است.
هوش مصنوعی: هر زمان که به درگاه تو بیایم، یادم میآید که موسی بن عمران در کوه طور سینا به تو رسید.
هوش مصنوعی: شما به من انعام و بخشش کردهاید و این بزرگواریتان از هر معیار و اندازهای فراتر است. شعر من در ستایش شما به سطح بالا و معتبر رسیده است.
هوش مصنوعی: آنچه به من از نعمتها و خیرو برکتهای تو رسید، کجا میتواند به صد یک آن، به رودکی از خاندان سامان برسد؟
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از لطف و احسان تو سخن بگویم وقتی هر لحظهای که از تو به من میرسد، برایم ارزشمندتر از همه شکر جهان است؟
هوش مصنوعی: تا همیشه، ای پادشاه، در خدمت تو هستم و هر لحظه به تو میگویم که تو به موفقیتی چنین بزرگ دست یافتهای.
هوش مصنوعی: گاهی به تو میگویم که اینک فلان سپاه شکست خورده و گاهی به تو خبر میدهم که فلان پادشاه به ما نزدیک شده است.
هوش مصنوعی: شاد باش و در مقام سلطنت بمان و بر تخت و درگاه زیبایی خود بیفزا، همچنان که دشمنان تو به تو آسیب نرسانند.
هوش مصنوعی: ای باد جاودانی که به درگاه تو هر کسی که وارد شد، به سرنوشت پایدار و همیشگی دست پیدا کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رسید
دیده روشن شد،چو بوی یوسف کنعان رسید
قصه عشق زلیخا را کجا پنهان کنم؟
کین حکایت از سواد مصر تا صنعان رسید
پیش ازین در شهر جانها رفته بودی لایزال
[...]
مژده ای یعقوب دل کان یوسف کنعان رسید
محنت بیانتهای هجر را پایان رسید
باز گردد ای جان بر لب آمده کان نازنین
عیسی مریم صفت بهر علاج جان رسید
کوه غم بر باده ده ای دل که با باد صبا
[...]
زینب ای ام المصیبه موسم افغان رسید
کار حلقوم حسین با خنجر بران رسید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.