گوهر سلجوق کز نور بخارا در رسید
هم به مشرق هم به مغرب نور از آنگوهر رسید
ابتدا از طغرل و جغری در آمد کار ملک
نام ایشان در جهانداری به هرکشور رسید
آنگهی بر تخت غم بنشست شاه الب ارسلان
جوش جیش او به قصر و خانه ی قیصر رسید
بعد ازو سلطان ملکشه در جهان شد پادشاه
وز فلک منشور عدل و استقامت در رسید
بعد از آن از برکیارق وز محمد مدتی
سقف ایوان شهنشاهی بهکیوان در رسید
هم در آن مدت ز بهر راحت و امن جهان
نوبت شاهی به سلطان جهان سنجر رسید
خسروی زیبای تخت و افسر شاهنشهی
آنکه شاهان را ازو هم تخت و هم افسر رسید
اندرین مدت که او شد پادشاه روزگار
هر زمان او را ز دولت مژدهٔ دیگر رسید
گه ز هفت اختر به هفت اقلیم سعد او رسید
گه ز هفت اقلیم فتح او به هفت اختر رسید
گه به ایران شد روان از شاه توران تحفهها
گه به درگاهش ز شاه هند حمل زر رسید
هرکجا فرمود لشکر را بهدرگاه آمدن
از همه درگاه سوی درگهش لشکر رسید
بر در اغزنیا چو کوس رزم را آواز داد
نعرهٔکوس از در اغزنیا بهکالَنجر رسید
در صف هیجا بهجان دشمنان جنگجوی
از حُسام آب رنگ او تَفِ آذر رسید
وز تف آذر دل و چشم و سر بدخواه را
بهره هر ساعت شرار و دود و خاکستر رسید
هر مبارز کاو به زخم تیغ هندی فخر کرد
بدسگالان را ز تیغش زخم بر مِغفَر رسید
شاه سنجر تیغ هندی چون برآهِخت از نیام
کرد مِغفَر پاره و زخمش به فرق سر رسید
داد حیدر اهل خیبر را به خنجرگوشمال
چون قضای ایزدی در قلعهٔ خیبر رسید
دستبردی بود گفتی از نبرد سنجری
گوشمالی کان به اهل خیبر از حیدر رسید
خسروا چون خلق تو مانند عنبر بوی داد
تا به برج گاو و ماهی بوی آن عنبر رسید
کشتی آشوب را چونگشت لنگرحلم تو
تا به پشت گاو و ماهی حلم آن لنگر رسید
ملک اسکندر همی دانی که از بهر چرا
از زمین باختر تا دامن خاور رسید
زانکه دولتها چو قسمت کرد ایزد در ازل
صد یکی از دولت تو قِسم اسکندر رسید
هرکه ازکین تو برزد یک ره از حنجر نفس
آخر از کین تو سوی حنجرش خنجر رسید
هست معروف این مثل گرچه دراز آید رسن
آخرالامر آن رسن را سر سوی چنبر رسید
از شراب جود تو هرکس که یک شربت بخورد
اندرین گیتی به آب چشمهٔ کوثر رسید
از مدیح تو به مغز و کام مداحان تو
بوی مشک خالص و شیرینی شکّر رسید
سوی مداحان تو هنگام انشای مدیح
راست گویی کاروان تبّت و عسکر رسید
تا به درگاه تو آمد از عرب شاه عرب
رایت اقبال او برگنبد اخضر رسید
خدمت تو هست حق و سیف دولت حقورست
شکر یزدان راکه اکنون حق سوی حقور رسید
شاد باش و شاد خور شاها که اندر باغ و راغ
موسم شاه سپرغم، وقت نیلوفر رسید
یاسمین و لاله و گل را کنون نوبتگذشت
نوبت شمشاد و مرزنگوش و سیسنبر رسید
بزم رامش را بساطی نو بگستر بر زمین
کز بساطت بر فلک آواز رامشگر رسید
تاگه محشر بمان در شادی و نیکاختری
کز نبرد تو به اعدا هیبت محشر رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شکوه و عظمت ایلخانان سلجوقی و تاریخ پادشاهی آنان میپردازد. در آن، از آغاز حکومت طغرل و جغری صحبت شده و به تخت نشینی شاهان بعدی مانند الب ارسلان، سنجر و دیگران اشاره دارد. شاعر با تأکید بر پیروزیها و فتوحات، برتری و قدرت این پادشاهان را در جنگها وصف میکند و به خدمات آنها به کشور و مردم اشاره دارد. او همچنین به جشنها و لذتهای دوران پادشاهی اشاره میکند و از آثار نیکی و قربانیها در راه سلامت و امنیت جامعه سخن میگوید. در نهایت، شاعر مردم را به شادمانی و جشن در دوران این پادشاهان دعوت میکند.
هوش مصنوعی: جواهر ارزشمندی از سلجوق که نور آن از بخارا به دنیا تابید، هم به شرق و هم به غرب روشنایی بخشید.
هوش مصنوعی: در ابتدا، طغرل و جغری سبب برقراری حکومت شدند و نامشان در زمینهٔ ادارهٔ کشورها به شهرت رسید.
هوش مصنوعی: سپس شاه الب ارسلان بر تخت غم نشست و دلباختهاش در قصر و خانه قیصر به شدت تحت تاثیر احساساتش قرار گرفت.
هوش مصنوعی: پس از او، پادشاهی در جهان به سلطنت رسید و از آسمان، نشانهای از عدل و استقامت به زمین فرستاده شد.
هوش مصنوعی: پس از آنکه کیارق و محمد مدتی را گذراندند، سقف ایوان سلطنتی به کیوان (شهر یا شخصیت) رسید.
هوش مصنوعی: در آن زمان، به خاطر آرامش و امنیت دنیا، حکومت به سلطان سنجر واگذار شد.
هوش مصنوعی: شخصی زیبا و با شکوهی که مانند یک پادشاه است و تاج و تخت را به دیگر پادشاهان میدهد.
هوش مصنوعی: در این مدت که او به عنوان پادشاه قدرت را در دست گرفت، هر لحظه خبر خوشی از موفقیت و پیشرفت به او میرسید.
هوش مصنوعی: در زمانهای مختلف، خوشی و سعادت از هفت سیاره به هفت سرزمین میرسد و گاهی نیز پیروزی از این هفت سرزمین به هفت سیاره دست مییابد.
هوش مصنوعی: گاهی هدایا از شاه توران به ایران میرسد و گاهی هم هدایایی از شاه هند به درگاه او حمل میشود.
هوش مصنوعی: هرجا که فرمان میداد لشکر را که به درگاه بیایند، از هر درگاهی به سمت درگاه او، لشکر جمع میشد.
هوش مصنوعی: هنگامی که در دروازهی شهر غزنین صدای زنگ جنگ بلند شد، نعرهی زنگ از دروازه به سرزمین کالنجار رسید.
هوش مصنوعی: در میان هیاهوی جنگ، تیرهای رنگی و آتشین حسام به دشمنان میرسد و تاثیری بر جان آنها میگذارد.
هوش مصنوعی: از آتش خشم، دل و چشم و سر بدخواهان همواره نار و دود و خاکستر به دست میآید.
هوش مصنوعی: هر نبردی که به جراحت و زخم تیغ هندی افتخار کند، بداند که زخمهای او به سرپوشهای جنگی دشمنان هم رسیده است.
هوش مصنوعی: شاه سنجر وقتی که تیغ هندیاش را از نیام کشید، مِغفَر (نوعی کلاه ایمنی) را پاره کرد و زخم آن تیغ به فرق سرش رسید.
هوش مصنوعی: حیدر به اهل خیبر با خنجر ضربه زد، زمانی که قضا و تقدیر الهی در قلعه خیبر تحقق یافت.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به یک واقعه تاریخی و نمایشی از قدرت و شجاعت است. گویا در یک نبرد، قدرت و توانمندی حیدر (علی علیهالسلام) برای شکست دشمنان به نمایش گذاشته شده و به نوعی یادآور پیروزیهای او در جنگهاست. گویی این نبرد به شدت و شدتی بود که شبیه به ضربههای مؤثر و دردآور در تاریخ بود.
هوش مصنوعی: ای خسروا، بوی تو همچون بوی خوش عطر «عنبر» است که به قدری دلنشین است که حتی به دورترین مکانها، مانند برجهای گاو و ماهی، نیز میرسد.
هوش مصنوعی: کشتی پرآشوب وقتی که لنگر آرامش تو به پشت گاو و ماهی رسید، وضعیتش تغییر کرد.
هوش مصنوعی: آیا میدانی که چرا پادشاه اسکندر از سرزمین باختر (غرب) تا دامن خاور (شرق) سفر کرد؟
هوش مصنوعی: زیرا خداوند در آغاز، دولتها را تقسیم کرد و از میان همه، تنها یک قسمت به تو، مانند قسمت اسکندر، تعلق گرفت.
هوش مصنوعی: هرکسی که از روی کینه و نفرت با تو رفتار کند، در نهایت خود او خواهد بود که از همان کینه آسیب میبیند و دچار آسیب خواهد شد.
هوش مصنوعی: بسیاری شنیدهاند که هرچند طناب دراز و طولانی باشد، در نهایت به دور حلقهای میرسد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از سخاوت و generosity تو یک جرعه بنوشد، در این دنیا به آب چشمهٔ کوثر دست پیدا میکند.
هوش مصنوعی: بوی خوش و عطر خوشی از ستایشهای تو به جان و دل ستایشگران میرسد، مانند بوی مشک خالص و شیرینی شکر.
هوش مصنوعی: به سمت مداحان تو، زمانی که میخواهند مدح بگویند، راستگویی کاروان تبّت و عسکر (شهرهایی که به بزرگی تو اشاره دارند) به حقیقت میپیوندد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شاه عرب به درگاه تو رسید، بخت و اقبال او به اوج خود رسید و بر فراز آسمان سبز قرار گرفت.
هوش مصنوعی: خدمت به تو حقی است و قدرت دولت به شکل قابل توجهی نمایان شده است. شکرگزاری میکنم از خداوند که اکنون حقیقت به حقیقت واقعی خود نزدیک شده است.
هوش مصنوعی: شاد باش و خوشحال باش ای پادشاه، زیرا در باغ و زمین، زمان شادی و شادابی فرا رسیده است و فصل شکوفایی نیلوفرها نیز در راه است.
هوش مصنوعی: اکنون زمان آن گذشته که یاسمن و لاله و گل در اوج باشند؛ حالا نوبت شمشاد و مرزنگوش و سنبل رسیده است.
هوش مصنوعی: در یک مهمانی شاد و دلنشین، جشنی تازه و پرهیاهو بر پا کن که صدای نوازندهاش به آسمانها هم برسد و همه جا را پر کند.
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، در خوشی و نیکی باقی بمان، زیرا از نبرد تو با دشمنان، شکوه و عظمت قیامت آشکار شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اینک اینک چتر سلطان شریعت در رسید
ماه منجوقش بر اوج گنبد اخضر رسید
صدر عالم رکندین اقضی القضاة شرق و غرب
آفتاب مسند و اعجوبه منبر رسید
لعبت چشم شریعت قرة العین وجود
[...]
سرکشی میخواستیم از پا نشستن در رسید
شعله را آواز سدادیم خاکستر رسید
خویش را یک پر زدن دریاب و مفت جهد گیر
زندگی برقی است نتوانی به خود دیگر رسید
بدر میبالد مه نو از کمین کاستن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.