چیست آن آبی که رخ را گونهٔ آذر دهد
تلخی او عیش را شیرینی شکّر دهد
تلخ دیدستی که شیرینی فزاید عیش را
آب دیدستی که رخ را گونهٔ آذر دهد
آفتاب است او که مجلس گرم گرداند همی
خاصه آن ساعت که ساقی ساتَکینی در دهد
جان پاکش خاورست و جام روشن باختر
نورگاه از باختر بخشد گه از خاور دهد
گرچه هست او آب رز دارد فروغ آب زر
وانکه زو خرم شود خواهندگان را زر دهد
خوش خبرهایی دهد چون از خم آید در قدح
وان خبرها از بت و ساقی و رامشگر دهد
کردگار هر دو گیتی بندگان خویش را
گر همی وعده به حور و جنّت و کوثر دهد
جنّتی بیند در او هم کوثر و هم حور عین
هر که مجلس سازد و ساقی به او ساغر دهد
گر خوش آید می حریفان را به هنگام صبوح
خوشتر آید چون نگاری چابک و دلبر دهد
من چو می نوشم چنان خواهم که جام می مرا
ماه زیبا روی مشکین زلف سیمین بر دهد
آنکه چون بیندکه جانم را به قُوت آمد نیاز
قُوت جان من ز دو یاقوت جان پرور دهد
قامت او سرو ورخ نسرین و خط سیسنبرست
دیدهای سروی که بَر نسرین و سیسنبر دهد
عنبرین زلفش که از خم بر مثال چنبرست
قصد آن دارد که پشتم را خم چنبر دهد
تا ندیدم زلف چنبردار عنبر بوی او
می ندانستم که چنبر بوی چون عنبر دهد
عشق او را چشم من گوهر دهد هر ساعتی
او پسندش نیست هر چندش همی گوهر دهد
گوهر شهوار خواهد عشق او از چشم من
آن چنان گوهر مگر جود ملک سنجر دهد
شاه مشرق تاج ملت ناصرِ دینِ خدای
افسر شاهان که شاهان را همی افسر دهد
خسرو عادل که هر روز از نسیم عدل او
باغ دولت تازه گردد شاخ نعمت بر دهد
او دهد دین هدی را روشنایی همچنانک
ماه را بر چرخگردون روشنایی خور دهد
گاه میران را به ایران خلعت شاهی دهد
گاه خانان را به توران رایت و لشکر دهد
گرچو اسکندر بگیرد ملک هفت اقلیم را
پادشاهان را ولایت بیش از اسکندر دهد
این جهان بحرست و ما کشتی و عدلش لنگرست
چون بشورد بحر کشتی را سکون لنگر دهد
روز شب گردد بر اعدا چون ملک روز مصاف
تیر را پرتاب بر شبرنگ کُه پیکر دهد
وز دویدن باز مانند آهوان چون روز صید
اسب را ناورد در صحرای پهناور دهد
سال دیگر گر به قصد غزو روی آرد به روم
روم را مالش به تیغ هندوی گوهر دهد
تیغ او پرواز گِرد گردن رُهبان کند
کوس او آواز در بتخانهٔ قیصر دهد
نیلگون تیغش رخ اعدا کند نیلوفری
دیدهای نیلی که دل را رنگ نیلوفر دهد
هرکجا بر وصف رزم او روان گردد قلم
وصف رزم او قلم را تیزی خنجر دهد
بخت چون بیند نوشته نام او بر دفتری
بوسه بر دست دبیر و خامه و دفتر دهد
از قضا و از قدر هست این جهان را بام و در
دولتش پیغامگاه از بام وگاه از در دهد
حَمل تو آرد همی هر بامدادی آفتاب
تا به دیوانش خراج گنبد اخضر دهد
آرزو بودش که ملک و دولت او را نظام
رای و تدبیر نظام دین پیغمبر دهد
یافت هرچش آرزو بود و چنین باید ملک
کاو ز دانش حق به دست صاحب حقور دهد
گر بهپیش تخت او در حاجبی گوید سخن
حرمتش نیکو شناسد پاسخش درخور دهد
سر دهد بر باد وز پای اندر آید زین سپس
هرکه پای از خط و از فرمان او بر سر دهد
منظر و مخبر بهم شایسته دارد چون پدر
ملک را زینت همی زان منظر و مخبر دهد
ای خداوندی که دیدار تو را عالم همی
از سعادت هر زمانی مژدهٔ دیگر دهد
داد گردون کام تو امروز نیکوتر زدی
باش تا فردات از امروز نیکوتر دهد
جزبه عدل تو نپرد هیچ مرغ اندر هوا
مرغ را گویی همی عدل تو بال و پر دهد
در صلاح دین و دنیا آفرین و شکر تو
بهتر از پندی که عالم از سر منبر دهد
گر شود مدح تو درخاطر مجسم لعبتی
حور عین باید که او را جامه و زیور دهد
شکر باید کرد شاهی را که او را کردگار
چون پدر بر پادشاهی مخبر و منظر دهد
گر به محشر برد خواهد بینهایت رحمتی
بارگاهِ تو نشان رحمت محشر دهد
ور تواند بود فرزندی ز نسل دشمنت
خون شود شیری که آن فرزند را مادر دهد
ور بود صد عَمْر و عَنْتَر خصم تو در کارزار
قدرت ایزد تو را نیروی صد حیدر دهد
مرد زن گردد چو شمشیر تو بیند در نبرد
تا نهیب تو بجای مِغفَرش مَعجَر دهد
گرچه شمشیر تو از سبزی چو ساق عَبْهرست
زردی روی عدو از دیدهٔ عَبهر دهد
آبدارست و چو خاکستر بود شخص عدو
زانکه عبهر را طروات آب و خاکستر دهد
تاکه کوه و باغ را از پرنیان سرخ و زرد
چرخ در آذار و آذر جامه و چادر دهد
بررخ احباب و اعدای تو پوشاناد چرخ
آن سَلَبهاییکه در آذار و در آذر دهد
باد کار تو به دنیا شاد کردن خلق را
تا جزای تو به عقبی خالق اکبر دهد
دادخواهان را تو بادی داور فریاد رس
تاکه دادِ دادخواهان ایزد داور دهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف ویژگیهای خاص آب و میپردازد که نمادی از عشق و زیبایی است. او آب را به عنوان چیز مشعشع و شیرین توصیف میکند که رنگ و طراوتی خاص به چهره میدهد. همچنین، به تأثیر آفتاب و ساقی در جشن و شادی اشاره میکند. تصویرهایی از زیبایی معشوق، جذابیت می و نعمتهای الهی در بهشت بهکار رفتهاند تا نشان دهند که عشق و زیبایی زندگی را معنادار و خوشایند میسازند. شاعر همچنین به حکمت و عدالت پادشاهی اشاره میکند که میتواند به جامعه نظم و ثبات بخشد. این متن ترکیبی از وصف عشق، زیبایی و عدالت اجتماعی است که با تصاویری از طبیعت و عناصر زندگی انسانی همراه است.
هوش مصنوعی: چیست این مایع آبی که وقتی به چهره میرسد، رنگی مشابه آتش به آن میدهد و تلخی خود را با شیرینی شکر همراه میسازد؟
هوش مصنوعی: در زندگی گاهی با تلخیها و سختیها مواجه میشویم که میتواند باعث افزایش لذت و شادیمان شود. همچنین، ممکن است متوجه شویم که برخی چیزها که به نظر خنک و آرامشبخش میرسند، در واقع میتوانند زیبایی و شوق بیشتری را به همراه داشته باشند.
هوش مصنوعی: او همچون آفتابی است که مجلس را گرم و شاداب میکند، بهویژه در آن لحظه که ساقی جامی را به دست میدهد.
هوش مصنوعی: او با روحی پاک و آرامش خاطر از سوی شرق سرشار است و در همین حال، زندگی و روشنی را از طرف غرب دریافت میکند، مانند صبحی که از سمت شرق آغاز میشود و نورش به زمین میتابد.
هوش مصنوعی: اگرچه او همچنان آب است، اما درخشش او مانند آب طلاست. و کسی که از او بهرهمند شود، به آنهایی که خواهان خوشبختی هستند، طلا میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی دل شاد و خوشحال است، مانند وقتی که شرابی خوشمزه در لیوان میریزد، خبرهای خوبی به آدم میدهد. این خبرها از عشق، معشوق و شادیهای زندگی سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: خداوند در این دنیا و آخرت به بندگان خود وعدههایی میدهد، مثل وعده بهشتی و زندگی خوب در آن دنیا.
هوش مصنوعی: هر کسی که در محفل خوشی جمع شود و از مینوشد، به نوعی بهشت را در آنجا میبیند، با نعمتهایی چون کوثر و حورالعین.
هوش مصنوعی: اگر میگساران در وقت صبح بخورند، خوشتر از آن است که ناشناسی زیبا و دلبر به آنها بنگرد.
هوش مصنوعی: وقتی که از می مینوشم، میخواهم به گونهای باشد که جام میام را زیبایی با موهای مشکی و نقرهای به من هدیه دهد.
هوش مصنوعی: آن کسی که میبیند جان من از محبتش قوت میگیرد، شایسته است که جان من را با دو یاقوت گرانبها خاصیت بخشد و تقویت کند.
هوش مصنوعی: چهرهاش زیبا و دلربا است و قامتش مانند سرو بلند و خوشفرم است. او همچون گلی نسرین درخشان و دلنشین به نظر میرسد و خطی که بر صورتش میزند، زیباییاش را دوچندان کرده است.
هوش مصنوعی: زلفهای خوشبو و عطری او بهگونهای حلقهدار و خمیده است که گویی میخواهد مرا در خود بپیچد و به دور خود جمع کند.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه زلفهای چنبر مانند او را ببینم، نمیدانستم که بوی چنبر میتواند همچون بوی عطر عنبر خوشبو باشد.
هوش مصنوعی: عشق او به چشمان من ارزش و زیبایی میبخشد، اما او در هر لحظه آن را نمیپسندد، حتی اگر زیبایی زیادی به او عرضه شود.
هوش مصنوعی: عشق او مانند گوهری ارزشمند از چشمان من طلب میکند، آیا جز این گوهر که از بخششهای ملک سنجر به دست میآید، چیز دیگری نیز وجود دارد؟
هوش مصنوعی: شاه مشرق، که نماینده ملت و حامی دین خداست، کسی است که برتری و سلطنت را به دیگر شاهان نیز عطا میکند.
هوش مصنوعی: خسرو عادل هر روز به خاطر نسیم عدالتش، باغ دولت را تازه و سرسبز میکند و نعمتها را برمیافزاید.
هوش مصنوعی: او دین و هدایت را به روشنی میآورد، همچنانکه ماه در آسمان، نور و روشنی از خورشید میگیرد.
هوش مصنوعی: گاهی پادشاهان را در ایران لباس سلطنت میدهد و گهگاهی به خانان در توران پرچم و سپاه میدهد.
هوش مصنوعی: اگرچه اسکندر بتواند تمام سرزمینهای هفت اقلیم را در اختیار بگیرد، اما به پادشاهان دیگر سلطنتی بیشتر از او خواهد داد.
هوش مصنوعی: این دنیا شبیه دریا است و ما مانند کشتیهایی هستیم که در آن شناوریم. عدالت مانند لنگر است که کشتیها را ثابت نگه میدارد. وقتی دریا طوفانی میشود، لنگر به کشتی کمک میکند تا در آرامش بماند.
هوش مصنوعی: در روز نبرد، دشمنان مانند روزی که به شب تبدیل میشود، تاریک و ناامید میگردند و تیرهایی که به سوی آنها پرتاب میشود، به شدت بر آنها تأثیر میگذارد و شکست را برایشان به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: به خاطر دویدن، مشابه آهوان، وقتی که روز شکار است، اسب را در دشت وسیع رها میکند.
هوش مصنوعی: سال آینده اگر برای جنگ به روم بیاید، رومیها را با شمشیر هندوی خود به شدت آسیب خواهد زد.
هوش مصنوعی: تیغ او همچون یک پرنده در گردن راهب پرواز میکند و صدای او در معبد بتها به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: تیغ آبی او دشمنان را به خاک میزند، مانند چشمی نیلوفر که دل را به رنگ نیلوفر در میآورد.
هوش مصنوعی: هر جا که قلم به توصیف جنگاوری او بپردازد، مانند آن است که سرنوشتش به تیزی یک خنجر آغشته میشود.
هوش مصنوعی: وقتی بخت ببیند که نام او بر دفتری نوشته شده، به دبیر و قلم و دفتر احترام میگذارد و بر دست آنها بوسه میزند.
هوش مصنوعی: این جهان به گونهای است که گاهی از بام و گاهی از در، پیغامهایش را ارسال میکند و سرنوشت و تقدیر در این میان نقش دارد.
هوش مصنوعی: هر روز صبح، آفتاب به دوش تو میآید تا بتواند خراجی به دیوان آسمان بپردازد.
هوش مصنوعی: او آرزو داشت که حکومت و قدرتش بر اساس خرد و تدبیر، به نظم و قاعدهای که دین پیامبر مشخص کرده، اداره شود.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دل آرزو داشته باشد، به دست میآید و این نیز به همین ترتیب است که پادشاهی که به علم و دانش حقی دست یافته، به کسی که شایستگی دارد، عطا خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر در حضور او کسی بخواهد درخواستی کند، او به خوبی به حرمت و احترام فرد توجه میکند و پاسخ مناسب و شایستهای خواهد داد.
هوش مصنوعی: اگر کسی جانش را بر باد بدهد و از اقتدار و فرمان خود پا عقب بکشد، در واقع به اوج و مقام خود آسیبی میزند.
هوش مصنوعی: مناظر و خبرها باید با هم هماهنگ و زیبا باشند، چون پدر، زینت و زیبایی ملک را از همان مناظر و خبرها به آن میبخشد.
هوش مصنوعی: ای خداوندی که هر لحظه خبر خوشی از دیدارت به جهانیان میرسد و آنها را با سعادت آشنا میسازی.
هوش مصنوعی: امروز زمان مناسبی است که خوشبختی و کامیابی را تجربه کنی؛ بنابراین باید تلاش کنی تا برای فردا شرایط بهتری برای خودت فراهم کنی.
هوش مصنوعی: به جز عدالت تو، هیچ پرندهای در آسمان پرواز نمیکند؛ گویا عدالت تو به پر و بال پرندگان زندگی میبخشد.
هوش مصنوعی: در اصلاح امور دین و دنیای آدمیان، ستایش و شکرگزاری تو از نصایحی که عالم از روی منبر ارائه میدهد، بهتر است.
هوش مصنوعی: اگر مدح و ستایش تو در خاطر کسی مانند تصویری از حوری زیبا مجسم شود، باید به او لباس و زینت ببخشی.
هوش مصنوعی: باید از خداوندی که شاه را مانند پدری مهربان به پادشاهی برگزیده است، سپاسگزار باشیم که او را به عنوان فرمانروایی خوب و آگاه معرفی کرده است.
هوش مصنوعی: اگر در قیامت، کسی را به محضر تو ببرد، رحمت بیپایان تو نشاندهندهی رحمت در آن روز بزرگ خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر ممکن باشد، فرزندی از نسل دشمنت به دنیا بیاید، آن کودک مانند شیری خواهد بود که مادرش او را پرورش میدهد.
هوش مصنوعی: اگر صد سال عمر و قدرت بینظیر هم داشته باشی و دشمنی مانند عَنْتَر در میدان جنگ با تو باشد، باز هم قدرت خداوند تو را به اندازهای میسازد که مانند صد حیدر قوی و سرسخت باشی.
هوش مصنوعی: مرد وقتی در میدان جنگ شمشیر تو را ببیند، به جای پناه گرفتن از تو میهراسد و خودش را در معرض خطر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: هرچند شمشیر تو به سبزی و نرمی چوب نی است، اما زردی چهره دشمن از مقابل چشمان من نمایان میشود.
هوش مصنوعی: شخصی که دشمن است، مثل خاکستر خشک و بیحیات به نظر میرسد، در حالی که آبدار و سرزنده است. به همین دلیل، زندگی و نشاطی که از آب و خاک هم حاصل میشود، میتواند به او انرژی و شادابی ببخشد.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن زیباییهای طبیعت در فصل پاییز اشاره دارد. نویسنده به توصیف کوهها و باغها میپردازد که در این فصل با رنگهای سرخ و زرد زیبایی خاصی پیدا میکنند. به نوعی، طبیعت در پاییز با جامهای از رنگهای گرم و دلانگیز آراسته میشود.
هوش مصنوعی: بر چهره دوستان و دشمنانت بپوشان چرخ، آن زرههایی که در آتش و در آزار میدرخشد.
هوش مصنوعی: باد وظیفهاش این است که با خوشی و شادابی، دل مردم را خوش کند تا خداوند بزرگ پاداشی شایسته به تو در دنیای دیگر عطا کند.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، تو همان مددکار و یاریگر دادخواهان هستی که به آنان انصاف و عدالت میبخشی و به دعاها و خواستههایشان پاسخ میدهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لعل شیرینت دهانرا لذت شّکر دهد
زلف پرچینت روانرا نکهت عنبر دهد
جان شیرین چون حلاوت از تو یابد دور نیست
گر لب لعلت دهانرا لذّت شکر دهد
سرو سیمین تو دل را مایل طوبی کند
[...]
تا دمی دامان وصلش دست شوقم سر دهد
هر زمان بهر فریبم وعده دیگر دهد
دل زعشقم جمع کرده و راندم از کوی خویش
همچو صیّادی که صید نیم بسمل سر دهد
تاب چون آرم، که یاد مهربانیهای او
[...]
غم مرا چون عود شبها جای در مجمر دهد
پهلو از بی آب تابی پشت بر بستر دهد
اهل عالم را نشان از شورش محشر دهد
گر دلم از سینه آه آتشین را سر دهد
زیر تیغ ابرویش صد مثل من گر سر دهد
بهر کشتن معجز لعلش حیات از سر دهد
خواهم از لعلش به صد زاری اگر آب حیات
در گلوی تشنهام آب از دم خنجر دهد
در خرابات مغان پیمانه گر قسمت کند
[...]
دادهام دل تا مرا یک بوسه آن دلبر دهد
ور دل دیگر دهم او بوسهٔ دیگر دهد
چون مرا نبود دلی دیگر، دهم جان تا مگر
بوسهٔ دیگر مرا زان لعل جانپرور دهد
در بهای بوسه بدهم سیم اشک و زر چهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.