گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اثیر اخسیکتی

ای وزیری که گوش هوش تو را

از پس پرده ی قضا خبر است

دیده ی فطنت تو می بیند

هرچه ایام را به پرده در است

پرده های رواق کردونت

شده محرم چو پرده های دراست

غیب همخوابه فراست توست

گرچه خاتون پرده ی قدر است

خوش نوائی است صیت تو لیکن

زخمه اکنون ز پرده دگراست

پرده از روی کار باز مگیر

که در او چشم خورده ی دگراست

کنه پرده دار بی معنی است

که بر این پرده طعنه را گذر است

نقش آن خام قلتپان دیدن

دیده را همچو پرده بصر است

پرده نام و ننگ من بدرید

نیست این پرده دار، پرده دراست