چون شب بآفتاب رخ شاه داد جان
یک رنگ شد قبای گهر بفت آسمان
آئینه دار صبح برآمد به صیقلی
تا رنگ شام، پنبه گرفت از دل جهان
صبح سپید ناصیه چون پنبه ی زده
خیط دو رنگ زه شد و قد افق کمان
مشغول پنبه چرخ و ندانست کافتاب
فرمود اخترانش بدزدد ز دو کدان
نور محیط تاختن آورد تا به عجز
آواره گشت سایه مرکز ز خانمان
چون بانگ زد خروس معلم که الصلاة
مه نیز بر شکست دبستان اختران
در گرد قطب چرخ زنان نقش ناقه شکل
چرب آخری گذاشته چون راه کهگشان
در ناودان بسیم سحر راوق شعاع
چون زیر با که رنگ پذیرد ز زعفران
صراف چرخ را درمی چند ماند و بس
از بسکه زیر باش برون شد به ناودان
من کان چنان بدیدم، جستم ز جا چو برق
زین، بسته بر دو کوهه برقی شدم روان
کوهی که داشت بر کتف چار باد زین
برقی که بود، بر زبر چارمه چمان
شیری غزال کردن و گوری گوزن چشم
مرغی بهمیه صورت و دیوی فرشته جان
آهیخته چو هندوی محرور ساق گوش
و آکنده همچو زنگی مرطوب یال و ران
گردن چو نیم قوس و در آهنک تک، چنانک
کز بیم، قوس چرخ، جهد ناوک کمان
آتش تکی، که گر بسپاری عنان بدو
معراج بام چرخ، شود راست چون دخان
بر ساخته ز جبهت غرا و گوش تیز
برقی کزو دو پیکر الماس شد عیان
طیری همای سایه، که خاصیت دُمش
در چرم پیل حل کند اعضا و استخوان
چون عنکبوت جو لهه، چالاک و تیز پای
تن بر مثال ماله و کف همچو ریسمان
گر ریسمان نداشت در امعاء چو عنکبوت
چندین هزار نخ، چه برانداخت از دهان
بر پشت او چو قد دو پیکر بعقد عهد
در یک کمتر کشیده زمین و آسمان میان
در پیش من رهی که ز تندی پشته پاش
گوئی بعرش باز نهادند نردبان
دی، کرده خشک سینه او را مطبخه
مه برده سر کریوه او را به میهمان
چون هفت خوان رستم و اندر منازلش
صد خوان نهاده و اجل ترش رو میان
بادش چو طبع طفلان آشوب را سبب
کوهش چو فرق پیران کافور را مکان
در آبگیر او سمک الارض معتکف
بر تیغ کوه او ملک الموت دیده بان
نبسو پای غول مطالش بآزمون
نبسو بال و هم مطارش بامتحان
هم بارگیر شاه، بدان بیشه کام زن
ورنه بجان که جستی از دست نیستان
هم چون تنور طوفان قلب از طپش مرا
بحری نموده زیر نهنبن شده نهان
معمار زمهریر پلی بسته بود سست
از آبگینه بر زبر قلزم روان
ارکان او چو خاطر من بود بی ثبات
و اعضای او چو بازوی من بود ناتوان
عراده های باد به بسته ره گذر
نفاطه های چرخ به بسته ره امان
بیچاره آن رونده که آنجاش در نیافت
عون خدای عالم و فر خدایگان
قطب ظفر مظفرالدین خسروی که هست
بر آسمان تیغ، چو خورشید کامران
با رنگ لعل شیر هراسنده انس یافت
تا نام نامیش قزل افتاد و ارسلان
عدلش بروزگار عمر میکند نسب
تیغش ز ذوالفقار علی میدهد نشان
گرد افکنان دهر بمیدان سهم او
چون کودک سبک سر و چون گرز سرگران
در شام دین به مشعله تیغ راه برد
بر نام حق شده است بدان تیغ پاسبان
بستان سرای دست و دلش باغ ایزدی است
کز آب و خاک او بنه برداشت مهرگان
در گلشنی که سایه کند طوبی بقا
کی در خزد بگوشه پر چین او خزان
ای اصل نسل ملک تو و دیگران بنام
وی دست دست شرع تو و دیگران بنان
حلقی که نیست بسته پیمانش غنچه وار
مجروح کردن است به سیلی بنفشه سان
ای سرّ آن لطیفه کزو شد ................
بر تخته زمین و لحد خطه امان
با مهره های مهر و مه این نیلگون بساط
موقوف نفس فطرت تو بود بیکران
پس خود بدین دلیل ره انجام دور زا
مقصد تو بوده ئی تو، نه بهمان و نه فلان
و ز بهر نو عروس جناب تو بافته است
افراد این چهار گهر نظم اقتران
هم ناصرالامامی و هم حافظ الانام
هم نادر القرینی و هم صاحب القران
بر متکای مسند و در منحنای زین
ادریس در جنانی و برجیس در مکان
جرم گران رکاب تو کوهی است کزو قار
بگرفته دست و قبضه او باد را عنان
لطفت همی فروزد رخسار سرخ گل
خلقت همی نشاند مرغول ضیمران
رسمی ز قهر و مهر تو بنگاشت چرخ و داد
این را ملک ستان لقب، لقب آنرا ملک نشان
آثار کرده های تو سرمایه ی خرد
او راد مدح های تو پیرایه ی زبان
خورشیدکی دود همه تن روی چون سپر
جائی که زد ضمیر تو شمشیر بر فسان
طبع رحم فسرده و چرخ خمیده پشت
از سر شدند باز بچون تو خلف جوان
در مهد حسن تربیت اطفال ملک را
دارنده ایست دایه عدل تو مهربان
گردون تو را نویسد دریای عدل وجود
گیتی تو را شمارد دارای انس و جان
هستند سرخ روی بورد و ثنای تو
ازرق سجادگان زوایای بوستان
آنجا که زرد گل دمد از چهره ی دلیر
نیلوفری حسام شود ارغوان فشان
گیرد بنای مهلکه از مرد ارتفاع
و افتد هوای معرکه از گرد در هوان
دندان همی چرند دلیران که هین و هین
انگشت میگزند، نقیبان که هان و هان
پر خون خلق غبغب ترکان ماهروی
چون بر سمن ستوده زده شاخ ارغوان
فتوی دهد بخون سران دهر فوطه پوش
چون از غبار رزم برافکنده طیلسان
تیغت همه زبان شود آن لحظه سر کند
از آسمان بفتح لوای تو را ضمان
از مشرق مصاف برآئی چو آفتاب
بوسان سم براق تو را گنبد کیان
چرخی فکنده در زه و ماهی فراز سر
برقی کشیده در کف و بادی بزیر ران
هر سو که فر خجسته عنانت سبک شود
زین سو فتد بسود وز آنسو بود زیان
قرص خور از هراس سپر نیز بفکند
آنجا که یافت تیغ سر انداز تو، فسان
آنروز خار پشت کنی خصم را به تیر
او چون کشف فتاده سر اندر شکم نهان
در جمله با مآثر محمود شهریار
با دست کردهای سلاطین باستان
گر داستان رستم دستان کهن شده است
خوش باد گوش دهر بدین تازه داستان
تا جان و کالبد را با هم بود ثبات
تا ماه و مشتری را با هم فتد قران
بر هفت چرخ ملک، تو ای مه بسی بتاب
و ز هفت عضو دهر تو ای جان بسی بمان
نسل تو همچو فصل صور گشته بی قیاس
عمر تو همچو عمر سخن مانده جاودان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی زیباییهای طبیعت و تأثیرات آن بر روح و جان انسان صحبت میکند. شاعر به توصیف صبح، شب و زیباییهای آسمان پرداخته و تصاویری از نجوم و چرخش زمین را در مقابل چشمان خواننده به تصویر میکشد. همچنین، از نمادهایی چون “خورشید” و “ماه” استفاده میکند تا به قدرت و حاکمیت الهی اشاره کند. شعر در نهایت با ستایش از شخصیتی بزرگ و حاکم عادل به پایان میرسد که نمادی از شجاعت و وفاداری به اصول انسانی و الهی است. این اثر به زیباییهای طبیعی و اهمیت عدالت در زندگی بشری تأکید میکند و خواننده را به تفکر دربارهی جایگاه خود در جهان دعوت مینماید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف زیبایی و درخشش جواهراتی میپردازد که در شب نمایان میشوند. او اشاره میکند که چگونه نور آفتاب، شگفتی و زیبایی را به ظاهر جواهرات میبخشد و این زیبایی به آسمان شب میافزاید. در نهایت، این تصویر با احساس و روح یکدست ایجاد شده که نشاندهنده هماهنگی و زیبایی در دنیا است.
هوش مصنوعی: طلوع صبح با درخشندگی و روشنی خود، تیرگیهای شب را از دل جهان زدوده و کدری آن را به صفا تبدیل کرده است.
هوش مصنوعی: صبح سپید مانند پنبهای است که به دو رنگ در آمده و افق به شکل کمانی در آمده است.
هوش مصنوعی: مشغول کار خود است و متوجه نیست که خورشید دستور داده تا ستارههایش را از دو کدام بدزدند.
هوش مصنوعی: نور پیرامون به قدری تند و درخشان بود که باعث شد سایهای از مرکز خانه دور و آواره شود.
هوش مصنوعی: زمانی که خروس صبح را بانگ میزند، معلم اعلام میکند که وقت نماز است و همچنین از شکستن تابوشکنی در عرصههای یادگیری و علم خبر میدهد.
هوش مصنوعی: در دور قطب شمال، مانند چرخش، تصویری از شتر بزرگ و چاقی به نمایش گذاشته شده که همچون مسیر کهکشان است.
هوش مصنوعی: در ناودان، بیدارند صبح را، و نور آن چون زیر با، رنگی میگیرد مثل زعفران.
هوش مصنوعی: بیت اشاره به گذر زمان و تغییرات آن دارد. به نوعی بیان میکند که چون زمان به سرعت میگذرد و همه چیز در حال تغییر است، پس از مدتی تنها چیزی که باقی میماند، لحظات و خاطرات گذشته است. در واقع، زندگی نیازمند توجه به زمانی است که از دست میدهیم و ارزش هر لحظه را درک کنیم.
هوش مصنوعی: وقتی چنین منظرهای را دیدم، به سرعت و با هیجان از جای خود برخاستم، مانند برقی که بر روی دو کوه میتابد، آزاد و بیوقفه حرکت کردم.
هوش مصنوعی: کوهی که روی دوش چهار باد قرار داشت، به خاطر آن برقی که بر فراز گردنه چهارم در حال رقصیدن بود.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف موجودی عجیب و شگفتانگیز میپردازد که ویژگیهای مختلفی از حیوانات و موجودات افسانهای را در خود دارد. به نوعی، این موجود ترکیبی است از زیبایی و خطر، به طوری که هم به شیر و غزال شباهت دارد و هم به فرشته و دیو. این تصویرسازی نشاندهنده تضادها و همزمانی زیبایی و زشتی در یک موجود است.
هوش مصنوعی: شبیه به هندی که در آتش است، گوشهایش آماده و یال و رانش همچون زنگی خیس پر از آب است.
هوش مصنوعی: گردن همچون نیم دایره و در دستانش تند و بران، به گونهای که از ترسِ قوس آسمان، تیر کمان به سمت او پرتاب میشود.
هوش مصنوعی: اگر آتش را به حال خود رها کنی و آن را کنترل نکنی، میتواند به سرعت بالا برود و مانند دودی در آسمان پراکنده شود.
هوش مصنوعی: از پیشانی زیبا و گوشهای تیز کسی که از او دو پیکره الماس نمایان شد.
هوش مصنوعی: موجودی شگفتانگیز مانند پرندهای که سایهاش بر زمین میافتد، به گونهای که خاصیت دمی که دارد میتواند چرم فیل را نرم کرده و به راحتی اعضا و استخوانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: زمانی که عنکبوت، به سرعت و چابکی بر روی تارهایش حرکت میکند، بدنش مانند مالهای نرم و انعطافپذیر است و پاهایش مانند ریسمانهای نازک و محکم میباشند.
هوش مصنوعی: اگر عنکبوت ریسمان نداشت، هیچگاه نمیتوانست این همه نخ را از دهان خود بیرون بیاورد.
هوش مصنوعی: بر روی او مانند دو پیکر، قراردادی که بستهاند، در زمین و آسمان به هم پیوستهاند.
هوش مصنوعی: در مقابل من راهی وجود دارد که به خاطر شدت آن انگار نردبانی به سمت عرش (آسمان) گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: دیروز، دل او به شدت خشک و بیحالت شده بود و حالا مهتاب زیبایی او را به میهمانی دعوت کرده است.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف یک سفر دشوار و پرچالش مشابه با داستان رستم در شاهنامه اشاره دارد. در اینجا، شخصی با موانع و چالشهای زیادی روبهروست که باید از آنها عبور کند. همچنین به زمان مرگ و ناگوار بودن آن در میان این چالشها اشاره شده است. این تصویر نشاندهندهی سختیها و آزمونهای زندگی است که در کنار آنها، خطرات و ناپایداریهایی نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: باد مانند ناز و آرامش کودکان است که باعث ایجاد هیجان و شور و شوق میشود، و همچون فرقی که بر سر پیران است، به آرامی در مکان خود قرار دارد.
هوش مصنوعی: در یک آبگیر، ماهیهای زیرزمینی در حال استراحت هستند و در بالای کوه، فرشته مرگ به عنوان ناظر مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نباید از قدرت و تسلط دیگران هراسان شد و باید تواناییها و استعدادهای خود را محک زد. یعنی اگر با چالشها و آزمونها روبهرو شدیم، باید اعتماد به نفس داشته باشیم و به تواناییهای خود ایمان بیاوریم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به آرزوهایت برسی و از زندگی لذت ببری، باید با تلاش و کوشش به هدفهایت نزدیک شوی. در غیر این صورت، ممکن است از چیزهایی که به دست آوردهای، فاصله بگیری و از دست بدهی.
هوش مصنوعی: دل من مانند تنوری است که در طوفان به شدت میتپد و حالا مثل دریایی در عمق وجودش، زیر فشار مشکلات و دردها پنهان شده است.
هوش مصنوعی: معمار سردی، پلی نااستوار از شیشه بر روی دریا ساخته بود.
هوش مصنوعی: اجزای او مانند خاطرههای من هستند که همیشه در حال تغییرند و قسمتهای او مانند دستهای من ناتوان و بیقدرتاند.
هوش مصنوعی: بادها با سرعت در حال حرکتند و به سمت مقصد خود میروند، در حالی که چرخهای زندگی هم به آرامی در حال چرخش هستند و مسیرهای محدودی را طی میکنند.
هوش مصنوعی: انسانی که در مسیر زندگی خود نتواند یاری خدا و حمایت الهی را پیدا کند، واقعاً در مضیقه و困困 است.
هوش مصنوعی: پادشاه پیروزمند و خوشبختی که چون خورشید در آسمان میدرخشد و همچون تیغی تیز و برنده است.
هوش مصنوعی: با رنگ قرمز دندانهای شیر، موجودی آشنا شد و به همین خاطر نامش به قزل و ارسلان تغییر کرد.
هوش مصنوعی: عدل او در طول زمان دوام میآورد و نشانه قدرتش همانند شمشیر ذوالفقار علی است.
هوش مصنوعی: زمانه به میدان آمده و سهم او را به مانند کودکی بیتجربه و ضعیف به سخره میگیرد، گویی که او چون گرز سنگین و قوی است که بر سرش فرود میآید.
هوش مصنوعی: در شب تاریک، شمشیر بهعنوان نماد دین، به نام خدا راه میبرد و با آن محافظت میشود.
هوش مصنوعی: باغی که در اینجا توصیف شده، جایی است که زیبایی و نعمتهای الهی در آن جاری است و از خاک و آب این سرزمین، میوههای مهر و محبت برداشت میشود.
هوش مصنوعی: در باغی که درخت طوبی سایه میافکند و نشانهای از ماندگاری وجود دارد، چگونه ممکن است که در گوشهای از آن، نشانههای خزان و زوال دیده شود؟
هوش مصنوعی: جان و ریشهات از ملائکه است و دیگران به نام تو شناخته میشوند. دست الهی تو و دیگران به قلم قوانین تو نوشته شده است.
هوش مصنوعی: دوست داشتن بدون تعهد و وفاداری، مانند این است که فقط به زیبایی ظاهری یک گل توجه کنیم. این عشق در واقع باعث درد و رنج میشود، مانند ضربهای که از یک بنفشه به دل مینشیند.
هوش مصنوعی: این بیت به مفهومی اشاره دارد که وجود لطافت و راز درونی یک شخص، موجب ظهور و تأثیر او در عالم مادی و زندگی دنیوی میشود. به این معنا که آن ویژگیهای ظریف و زیبا میتواند بر زندگی و سرنوشت فرد اثر بگذارد و در نهایت بر روی زمین و در لحظهی مرگ او نیز نمایان شود.
هوش مصنوعی: با استفاده از عناصر عشق و زیبایی، این دنیای آبی و گسترده به وجود آمده است و همه چیز به جوهر طبیعی و روح زندگی تو وابسته است.
هوش مصنوعی: پس به همین دلیل، تو همیشه به سمت هدف نهاییات میروی و نه به سمت اینجا و آنجا.
هوش مصنوعی: افراد برای عروس تازه وارد شما، این چهار گوهر را به هم بافتهاند تا زیبایی خاصی به وجود آورند.
هوش مصنوعی: شما به عنوان کسی که مورد حمایت و نیکی قرار گرفتهاید، همواره با قدرت و علم، مورد احترام و توجه هستید. در کنار این، به عنوان کسی که به دانش و هنر و قرآن نزدیک است، مقام و جایگاهی برجسته دارید.
هوش مصنوعی: بر روی تکیهگاه نرم و در انحنا و انحراف زین، من در بهشت و در برابر دیوان در مکان هستم.
هوش مصنوعی: جرم سنگین و سنگینی که بر دوش توست مانند کوهی است که از آن دست و قبضهی تو در دستانش است و باد را نیز کنترل میکند.
هوش مصنوعی: لطفت باعث میشود که چهرهات مانند گل سرخ درخشان شود و زیباییات جلوه و نشاطی به دلهای مردم بدهد.
هوش مصنوعی: چرخ زمان بر اساس قهر و محبت تو قانونهایی را نوشته و به این ترتیب به تو لقب «ملک» اعطا کرده است و بر آنچه که به تو تعلق دارد، نشان «ملک» گذاشته است.
هوش مصنوعی: کارهایی که تو انجام دادهای، موجبات خرد و دانش او را فراهم کرده است و ستایشهای تو مانند زینتی برای سخنان اوست.
هوش مصنوعی: شعلهای از آتش مانند خورشید همه جا را فراگرفته، و در جایی که فکر تو مانند شمشیر به سمت داستانها نشانه رفته، واقعا جای Protection و دفاع است.
هوش مصنوعی: طبع و خلق و خوی کسی خسته و ناتوان شده و زندگی به سختی ادامه پیدا میکند. اما به دلیل تو، که جوان و خوشبرخورد هستی، همه چیز دوباره جان میگیرد و به حالت طبیعی خود برمیگردد.
هوش مصنوعی: در محیطی که پر از زیبایی و محبت است، مراقبتی وجود دارد که به کودکان عدالت و محبت را میآموزد.
هوش مصنوعی: آسمان سرنوشت تو را به رشته میکشد، دریای عدالت به وجود تو اهمیت میدهد و جهان تو را به عنوان دارندهی زندگی و روح بر میشمارد.
هوش مصنوعی: در باغ، افرادی با چهرههای سرخ و شاداب وجود دارند و در گوشههای مختلف، یاد و ستایش تو به زیبایی بیان میشود.
هوش مصنوعی: در جایی که گل زرد به چهرهٔ شجاع نیلوفر زنده میشود، حسام به رنگ ارغوانی در میآید.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در شرایط دشواری، اگر شخصی با قدرت و شجاعت وارد شود، ممکن است به موفقیت و پیروزی برسد. در این حال، هیجان و رقابت در جوّ حاکم بر میدان احساس میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره به افرادی دارد که با دقت و توجه به اطراف خود نگاه میکنند و نسبت به خطرات و تهدیدات هوشیار هستند. آنها افراد شجاع و با ارادهای هستند که به هیچ چیزی بیتوجه نیستند و آمادهاند تا در مقابل تهدیدات از خود دفاع کنند. در واقع، به نوعی از انضباط و آگاهی در چنین شرایطی صحبت میکند.
هوش مصنوعی: چهره زیبای ترکان، مانند درختی که روی سمن برآمده، خون مردم را به جوش میآورد و این موضوع نشاندهنده تاثیری عمیق و دردناک بر جامعه است.
هوش مصنوعی: فتوا میدهد به خون سران زمان که فرش خود را برمیافشانند، چون غبار نبرد را از روی خود تکاندهاند.
هوش مصنوعی: تیغ تو مانند زبان سخن میگوید و در آن لحظه، پرچم تو را از آسمان به پیروزی میرساند.
هوش مصنوعی: زمانی که تو از سمت مشرق به میدان جنگ میآیی، مانند خورشید درخشان و زبدهای هستی که بر شکوهمندی گنبد کیان سایه افکندهای.
هوش مصنوعی: یک چرخ در آب در حال چرخش است و ماهی در بالای آن قرار دارد. همچنین برقی بهدست آمده و بادی هم زیر رانش در حال جریان است.
هوش مصنوعی: هر جا که نعمت و خوشبختی تو جاری شود، از آن سمت به سودی بزرگ میرسیم و از سمت دیگر به زیان و ضرر میانجامد.
هوش مصنوعی: پرندهای که در آسمان با هیجان پرواز میکند، به خاطر ترس از سپر، در جایی فرود میآید که با شمشیرهای خطری که به سویش پرتاب میشود، روبرو میشود.
هوش مصنوعی: در آن روز، با تیر او، دشمن را به زمین میزنی؛ چنان که سرش در شکمش پنهان میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگیهای برجسته و افتخارات شاعر اشاره دارد و به نوعی از آثار و بزرگیهای گذشته صحبت میکند که با دستاوردهای سلاطین و حکام قدیمی پیوند دارد. به نوعی به ارزشهای تاریخی و فرهنگی اشاره میکند که در طول زمان باقی ماندهاند.
هوش مصنوعی: اگر داستان رستم و دستان قدیمی شده است، خوشا به حال دنیای امروز که به این داستان جدید توجه دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان و بدن با هم باشند، ثبات و استحکام وجود دارد، همانگونه که زمانی که ماه و سیاره مشتری به هم پیوند میخورند، هماهنگی و اتحاد ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: ای ماه، بر هفت آسمان ملک بدرخش و از هفت عضو زمان، ای جان، به مدت بسیار بمان.
هوش مصنوعی: نسل تو همچون فصلی از گلهاست که بینظیر و بیهمتا است، در حالی که عمر تو همانند عمری است که در کلام باقی مانده و جاودانه شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان
زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح
دست از کباب دار، که زهرست توامان
با کام خشک و با جگر تفته درگذر
[...]
گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان
گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
گفتم که ساعتی ببر من فرونشین
گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان
گفتم که باد سرد زیان داردت همی
[...]
بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان
فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان
سلطان یمین دولت میر ملوک بند
محمود امین ملت شاه جهان ستان
شاهی که پشت صد ملک کامران بدید
[...]
بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان
تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان
من مر تو را نمودم اگرچه ندیده بود
با کاروان رباط کسی هر دوان دوان
از رفتن رباط نه نیز از شتاب خود
[...]
گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان
تحویل کرده اند بباغ خدایگان
وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار
نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان
نی نی ، که ماه و مشتری از وی ربوده اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.