اهلی شیرازی
»
دیوان اشعار
»
قصاید مصنوع
»
قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر
»
بخش ۱۱ - این قطعه که حروفش غیر منقوط است از حشو
سرور ملک کرم حاکم دهر
کامل کارگه اهل کمال
حکم او داد محامد داده
عدل او کرده عدم گرد ملال
مرهم درد دل مردم دهر
مصلح حال همه در همه حال
کرده مسدود در حرص و حسد
داده داد هوس اهل سوال
اول او همه را حاصل عمر
دوم او عدم و امر محال
عهد او سکرمرا کرده حرام
مدح او سحر مرا کرده حلال
عمر او را عدد سال دو صد
سال او صدمه و هرمه صد سال
تمت القصیده الاولی بعون الله تعالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره سرور و حاکم دهر، ملک کرم است. او به عنوان یک فرد کامل و اهل کمال معرفی شده که عدالتش باعث از بین رفتن ملال و مشکلات در زندگی مردم شده است. او به درمان دردها و اصلاح حال انسانها میپردازد و حرص و حسد را محدود کرده است. همچنین، او به تمام افراد عمر و نعمتها را عطا کرده و به همین خاطر، مدح او موجب حلال شدن امور زندگیاش میشود. عمر او به ۲۰۰ سال میرسد که شامل سالهای خوشی و آزردگی است. در نهایت، شعر به پایان میرسد و به خداوند توکل میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصی برجسته و خیرخواه میپردازد که در مقام رهبری و حکمرانی قرار دارد. او فردی است که کمال و فضائل انسانی را دنبال میکند و بهبود جامعه را هدف قرار داده است. در واقع، او نماد خوبی و نیکی در زمانه خود به شمار میآید.
هوش مصنوعی: حکم او باعث به وجود آمدن صفات خوب و پسندیده شده است، و انصاف او باعث شده که هیچ گونه ناراحتی یا آزار وجود نداشته باشد.
هوش مصنوعی: مردم همیشه به مصلح و دلسوزی نیاز دارند که بتواند دردهایشان را درمان کند و به آنها در هر شرایطی کمک کند.
هوش مصنوعی: بخاطر حرص و حسد، دلش به روی دیگران بسته شده و به خاطر آرزوهای بیجا، از آنچه باید بپرسد سوال نمیکند.
هوش مصنوعی: ابتدا همه چیز از او به وجود میآید، ولی در نهایت همه چیز به عدم و نابودی ختم میشود.
هوش مصنوعی: عهد او باعث شده که من شگفتزده شوم و ستایش او برای من مجاز شده و به نوعی جادوگرانه است.
هوش مصنوعی: عمر او به دو صد سال میرسد که در این مدت، صد سال آن را در سختی و مشکلات گذرانده است.
هوش مصنوعی: قصیده اول به یاری خداوند متعال به پایان رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طلع الصبح علی اسعد فال
فاشرب الراح علی احسن حال
صبح بنمود در آفاق جمال
خیز پر کن قدحی مالامال
قد بدا الصبح علی اسعد فال
و زقی الدیک علی اطیب حال
ساقیا می گذرد وقت صبوح
قدحی چند بده مالامال
رنج مخمور شبانه نرود
[...]
سرور ملک کرم حاکم دهر
کامل کارگه اهل کمال
حکم او داد محامد داده
عدل او کرده عدم گرد ملال
مرهم درد دل مردم دهر
[...]
لاغر و زرد شده همچو هلال
کردم از وی ز سر مهر سؤال
شد مه روزه و، خلقی چو هلال؛
لاغر و زرد و خم از بار ملال
گوش بر زمزمه ی نوبت عید
چشم بر راه هلال شوال
محتسب، بسته در میکده ها؛
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.