اهلی شیرازی
»
دیوان اشعار
»
قصاید مصنوع
»
قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر
»
بخش ۱۱ - این قطعه که حروفش غیر منقوط است از حشو
سرور ملک کرم حاکم دهر
کامل کارگه اهل کمال
حکم او داد محامد داده
عدل او کرده عدم گرد ملال
مرهم درد دل مردم دهر
مصلح حال همه در همه حال
کرده مسدود در حرص و حسد
داده داد هوس اهل سوال
اول او همه را حاصل عمر
دوم او عدم و امر محال
عهد او سکرمرا کرده حرام
مدح او سحر مرا کرده حلال
عمر او را عدد سال دو صد
سال او صدمه و هرمه صد سال
تمت القصیده الاولی بعون الله تعالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طلع الصبح علی اسعد فال
فاشرب الراح علی احسن حال
صبح بنمود در آفاق جمال
خیز پر کن قدحی مالامال
قد بدا الصبح علی اسعد فال
و زقی الدیک علی اطیب حال
ساقیا می گذرد وقت صبوح
قدحی چند بده مالامال
رنج مخمور شبانه نرود
[...]
سرور ملک کرم حاکم دهر
کامل کارگه اهل کمال
حکم او داد محامد داده
عدل او کرده عدم گرد ملال
مرهم درد دل مردم دهر
[...]
لاغر و زرد شده همچو هلال
کردم از وی ز سر مهر سؤال
شد مه روزه و، خلقی چو هلال؛
لاغر و زرد و خم از بار ملال
گوش بر زمزمه ی نوبت عید
چشم بر راه هلال شوال
محتسب، بسته در میکده ها؛
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.