ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی
بنشین که نمک ریزه دلهای کبابی
یارب که کف پای تو بر دیده که مالد
شبها که تو افتاده ز می مست و خرابی
دریاب کزین همنفسان زود برنجی
و آنگاه چو من سوخته جویی و نیابی
پروای که داری تو که با حشمت شاهی
سرخوش ز می حسنی و مستان ز شرابی
بیداری اهلی بامیدی است که یکشب
بوسد کف پای تو نه بیند که بخوابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و دردناک عشق میپردازد. شاعر از اشکهایی صحبت میکند که به خاطر عشق و دلتنگی ریخته میشود. او از خدایی میخواهد که دست نوازش خود را بر چشمانش بگذارد و با اشاره به شبهای گدایی در عشق، احساس ناامیدی و سوختگی خود را بیان میکند. در نهایت، شاعر به بیداری و امید به رسیدن به محبوب اشاره میکند و آرزو میکند که یک شب بتواند به عشق خود نزدیک شود.
هوش مصنوعی: ای اشکهای سوزان که در چشمانم نشستی، بمان که تو نمکی روی دلهای سوخته و غمدار هستی.
هوش مصنوعی: خداوندا، کسی که شبها بر زمین افتاده و مست و خراب است، چگونه میتواند نگاه به پای تو بیندازد؟
هوش مصنوعی: مراقب باش که از همنشینان خود زود رنجیده نشوی، و سپس مانند من دلتنگ و سوخته نباشی و چیزی نیابی.
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که تو که در شأن و جلال مانند یک پادشاه هستی، از نوشیدن شراب خوش طعم و لذت بردن از لحظات شاداب و شادخواری غافل نشوی.
هوش مصنوعی: مردی که به خواب رفته، تنها در صورت امیدی بیدار است که یک شب بتواند پای تو را ببوسد و نه اینکه بخواهد خوابش ببرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی
ما را و جهان را تو در این خانه نیابی
چون کوه احد آب شد از شرم عقیقت
چه نادره گر آب شود مردم آبی
از عقل دو صدپر دو سه پر بیش نماندهست
[...]
ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی
شیرینی از اوصاف تو حرفی ز کتابی
از بوی تو در تاب شود آهوی مشکین
گر باز کنند از شکن زلف تو تابی
بر دیده صاحب نظران خواب ببستی
[...]
ای روضه ی رضوان ز سر کوی تو بابی
وی چشمه ی کوثر ز لب لعل تو آبی
شبهاست که از حسرت روی تو نیاید
در دیده ی بیدار من دلشده خوابی
مرغ دلم افتاد بدام سر زلفت
[...]
در خیل تو گشتیم، بسی از همه بابی
کردیم سوال و نشنیدیم جوابی
خوردیم بسی خون و ندیدیم کسی را
جز دیده که ما را مددی کرد به آبی
من نگذرم از خاک درت خاک من اینجاست
[...]
عالم چو سراب است، طلب کن تو سر آبی
می نوش که خوشتر ز سراب است شرابی
هست از قلم صنع خدا بهر تأمل
خط بر خد ساقی به سوی بنده کتابی
از چنگ مده هشت بهشتی که نهفته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.