گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اهلی شیرازی

ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم

با دشمن و با دوست دل از کینه بشستیم

تا برق رخ ساقی ما در قدح افتاد

دست از خود و از خرقه پشمینه بشستیم

المنه لله که بیک جرعه وصلت

درد از دل و دل از غم دیرینه بشستیم

گر داشت دل ما قدری گرد کدورت

بازآی که ما گرد ز آیینه بشستیم

پرخون مکن از زخم ستم سینه اهلی

اکنون که بصد خون جگر سینه بشستیم