هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به عشق و زیباییهای دنیایی اشاره میکند. او از معشوق خود میخواهد که جام میاش را به او بدهد تا در این لحظههای زودگذر از لذتهای زندگی بهرهبرداری کند. اگرچه ممکن است این خواستهها زشت به نظر برسند، ولی شاعر معتقد است حتی یادآوری خوشیهای زندگی برتر از زندگی بیصمیمیت و بیلطفی است.
خاطره در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۵۲ نوشته:
بله بانو مهستی به تقلید از این رباعی خیام این رباعی را نوشته اند: در فصل بهار اگر بتی حور سرشت/یک ساغر می دهد مرا بر لب کشت هر چند به نزد عامه این باشد زشت/سگ به ز من است اگر برم نام بهشت
شباویز در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۲:۰۲ نوشته:
بیت دوم این شعر شباهت زیادی به این رباعی خیام دارد: در فصل بهار گر بتی حور سرشت یک ساغر می دهد مرا بر لب کشت هر چند به نزد عامه این باشد زشت سگ به ز من است اگر برم نام بهشت ویرایش میر جلال الدین کزازی
حامد زاعی در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۲۲ نوشته:
این رباعی منتصب به خیام نیز میباشد در فصل بهار اگر بتی هور سرشت یک ساغر می ، دهد مرا بر لب کشت در چشم عوام اگر چه این باشد زشت سگ به ز من ار برم دگر نام بهشت اینجوری عروض و قافیه هم کاملا سالم هستن
بهرام مشهور در ۹ سال قبل، سهشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۹ نوشته:
منهم این رباعی را از خیام بدینگونه خوانده بودم : در فصل بهار اگر بتی حور سرشت یک جرعه می بردهدم بر لب کشت هرچند که این سخن بسی باشد زشت سگ به ز من است اگر کنم یاد بهشت
احسان کیهانی در ۲ ماه قبل، جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۶ نوشته:
هنگام صبوح گر بت حورسرشت
اگر در هنگام صبح، معشوقی زیباروی و فرشتهوش (مانند حور بهشتی) به من توجه کند...
پُر می قدحی به من دهد بر لب کشت
و جامی سرشار از شراب (نماد عشق و سرمستی) را در کنار سبزهزار به من بدهد...
هر چند که باشد این سخن از من زشت
هرچند که گفتن این سخن ممکن است زشت و ناپسند به نظر برسد...
سگ به ز من ار هیچ کنم یاد بهشت
اما اگر در آن لحظه به یاد بهشت بیفتم، از سگ هم پستترم!
شاعر در اینجا عشق زمینی و لذت حضور معشوق را بر هر چیزی حتی بهشت ترجیح میدهد. او بیان میکند که در کنار معشوق و در لحظه عشقورزی، فکر کردن به پاداشهای اخروی یا معنوی بیمعنی است. این بیتها نشاندهنده اولویت عشق و لذت در لحظه است که از دغدغههای معنوی و ماورایی پیشی میگیرد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به عشق و زیباییهای دنیایی اشاره میکند. او از معشوق خود میخواهد که جام میاش را به او بدهد تا در این لحظههای زودگذر از لذتهای زندگی بهرهبرداری کند. اگرچه ممکن است این خواستهها زشت به نظر برسند، ولی شاعر معتقد است حتی یادآوری خوشیهای زندگی برتر از زندگی بیصمیمیت و بیلطفی است.
هوش مصنوعی: در صبحگاه، اگر معشوق زیبا و دلربا جامی پر از شراب به من بدهد، زندگی مانند دشت سرسبز و حاصلخیز خواهد بود.
هوش مصنوعی: هرچند ممکن است که این حرف من زشت به نظر برسد، اما این بهتر است که یاد آسمان را فراموش کنم تا اینکه به یاد من بیفتید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سیمابی شد هوا و زنگاری دشت
ای دوست بیا و بگذر از هرچه گذشت
گر میل وفا داری اینک دل و جان
ور رای جفا داری اینک سر و تشت
بالات بود بسان سروان بهشت
با خال تو خال حور فردوسی زشت
رضوان که همی عنبر زلف تو سرشت
یک نقطه همی چکید و بستوده بهشت
آن شیر که او به صید جز شیر نکشت
گشت از پس آن خوابگهش چون خرخشت
مسعود ملک نخست یک زخم درشت
زد بر مغزش چنانکه بگذشت از پشت
تا چند زنم به روی دریاها خشت
بیزار شدم ز بتپرستان کنشت
خیام! که گفت دوزخی خواهد بود؟
که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت؟
در راه نسا ای ملک پاک سرشت
جز سنگ ندیدم به دل سبزه و کشت
دوزخ درهای گذاشتم ناخوش و زشت
چون پیش تو آمدم رسیدم به بهشت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.