مستان چشم اویم از ما خمار ناید
غیر دلی پر از خون جام دگر نشاید
گر غمزه چو نشتر بر دیگران زند یار
چشمم ز غیرت آن خونها ز دل گشاید
اشکم بدید بر در، گفتا چه آب تیره ست؟
پیش در آب، آری، بس تیره می نماید
مقصود هر کس، ای جان، در عاشقی ست چیزی
مقصود ماست آهی کز سوز دل برآید
گل رو، هزار بلبل داری به رو غزلخوان
گل روی پیشت، ای جان، بنماید و نیاید
گر آن خیال بالا آید به دیده، ای جان
اشکم به پای بوسش از جان به دیده آید
خسرو، ادب چه جویی، از چشم مست شوخش؟
هندو چو مست باشد، از وی ادب نیاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و احساسات عمیق عاشقانه است. شاعر به زیباییها و غمهایی که از عشق به وجود میآید اشاره میکند. او خود را دلدادهای میداند که به خاطر عشق، دلی پر از درد و اشک دارد. این اشکها ناشی از شدت احساساتی است که در مقابل محبوب خود به وجود میآید. شاعر به زیبایی محبوبش و تأثیر آن بر دلش اشاره میکند و بیان میکند که در عشق، هر کسی به دنبال چیزی خاص است، اما او تنها به سوز دلش و آهی که از دل برمیآید، میاندیشد. به طور کلی، این شعر نمایانگر عمق احساسات عاشقانه و واکنشهای ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: ما به خاطر نگاههای مسحورکنندهاش سرمست هستیم و چیزی جز دلbroken پر از خون نمیتواند جایگزین کنم، چرا که هیچ جام دیگری وجود ندارد که بتواند این حال را به ما بدهد.
هوش مصنوعی: اگر یار من با ناز و نازکخیالی بر دیگران بخندد و دل آنها را بدرد، من به خاطر غیرت و عشق به او، آن دردها را با دل خود تحمل میکنم و نمیگذارم به او آسیبی برسد.
هوش مصنوعی: من اشکم را بر در دیدم و سوال کردم که این آب چقدر تیره است؟ اما او گفت در برابر این در، آب به شدت تیره به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: عزیزم، هر کسی در عشق هدف خاصی دارد، اما آنچه ما دنبال میکنیم، آهی است که از دل داغی برمیخیزد.
هوش مصنوعی: ای محبوب، تو به قدری زیبا و دلربا هستی که هزاران بلبل به خاطر جذابیت تو شعر میخوانند. اما با این حال، هرگز به خودت زحمت نمیدهی که خود را به نمایش بگذاری.
هوش مصنوعی: اگر آن تصویر زیبا در چشمانم جلوه کند، ای جان، اشک من مثل خونی از دل به پای بوسهاش خواهد ریخت.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به این نکته اشاره میکند که هنگامی که کسی در حال مستی است، نمیتواند به اصول ادب و نزاکت توجه کند. بهطور خاص، اگر فردی در حال شادی و مستی باشد، هیچگونه رفتار معقول و مؤدبانهای از او انتظار نمیرود. به عبارت دیگر، در حالت مستی، انسانها از آداب و رفتار مناسب دور میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریا دو چشم و آتش بر دل همی فزاید
مردم میان دریا و آتش چگونه پاید؟
نیش نهنگ دارد، دل را همی خساید
ندهم، که ناگوارد، کایدون نه خردخاید
در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
دانی که کیست زنده آن کو ز عشق زاید
گرمی شیر غران تیزی تیغ بران
نری جمله نران با عشق کند آید
در راه رهزنانند وین همرهان زنانند
[...]
آن بر شکسته از ما باشد که باز آید
این جا دری گشاید آن جا رهی نماید
ما منتظر نشسته برخاسته قیامت
روزی که بار باشد بر ما که در گشاید
هی هی چه گفته آخر با دوست در حضورم
[...]
گفتی: ز عشق بازی کاری نمیگشاید
تدبیر ما چه باشد؟ کار آن چنان که باید
از بند اگر کسی را کاری گشاد روزی
باری ز بند خوبان ما را نمیگشاید
او شاه و ما غلامان، بر وی که عیب گیرد؟
[...]
از توبه ریایی، کاری نمیگشاید
وز ملک و پادشاهی، چیزی نمیفزاید
در ملک فقر دارد، درویش پادشاهی
قانع به هر چه باشد، راضی به هر چه آید
دلق کبود خواهم، کردن به باد گلگون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.