گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

چین در جبین فکنده گذشتی به سوی من

زنجیر کرده ای در رحمت به روی من

از زخم ناخنم تن لاغر شد استخوان

باز آکه شد سفید ز هجر تو موی من

بود آرزوی خاطر من خط بر آن عذار

گردون برآب زد رقم آرزوی من

روزی که چرخ ز آب و گل من سبو کند

خواهد شکست سنگ جفایت سبوی من

هرگز نیافتم به تو ره گرچه در رهت

صد بار سوده شد قدم جست و جوی من

خو کرده ام به هر چه ز خوی تو می رسد

خوی تو هست جور وبر آن صبر خوی من

جامی شکست کلک کتابت چو ختم شد

بر وصف نو خطی ورق گفت و گوی من