گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن

بر حال دل سوختگانت نظری کن

ای باد صبا ما ز غمت بی خبرانیم

از حال دل بی خبرانش خبری کن

ای آه غم آلوده که در سینه مایی

اندر دل سنگین نگارم اثری کن

ای غم تو به ویرانه این دل چه نشستی

آتشکده گشتست از آنجا سفری کن

ای دوست تو را عاشق و دلداده بسی هست

از بهر خدا جور و ستم با دگری کن

ای بیخ وفا در دل تنگم چه برستی

از میوه وصل بت مهرو ثمری کن

ای گلبن امید دل و جان جهانی

در باغ دل خسته ما بار و بری کن

ای دوست دل ار می دهدت بر قد آن یار

از روی ارادت به میانش کمری کن

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode