بر خوان امید فلک جامه کبود
یک گرده پر نمک چو رویت ننمود
وین قرص که در تنور گردون پخته ست
گرم است ولیکن نمکش نیست چه سود
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
بر خوان امید فلک جامه کبود
یک گرده پر نمک چو رویت ننمود
وین قرص که در تنور گردون پخته ست
گرم است ولیکن نمکش نیست چه سود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به امید و آرزوهایش اشاره میکند. او به رنگ آبی آسمان و یک تکه نان نمکدار اشاره میکند که با دیدن محبوبش به ذهنش میرسد. اما در ادامه میگوید، این نان که در تنور زندگی پخته شده، هرچند گرم است، اما اگر نمک نداشته باشد، فایدهای ندارد. به طور کلی، شاعر به نبود ارزش و خوشی در زندگی بدون عشق و محبوب اشاره میکند.
هوش مصنوعی: بر سر سفره آرزو، جامهای آبیرنگ است و بر روی آن یک دانه نمک قرار دارد، زیرا چهره تو نمایان نشده است.
هوش مصنوعی: این گردونه دنیا پر از تجربه و ماجراهایی است که به ظاهر جذاب و گرم به نظر میرسند، اما بدون چاشنی و نمک زندگی، ارزش چندانی ندارند. به عبارتی دیگر، زندگی بدون لذتها و طعمهای واقعیاش خالی و بیفایده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
...
...
بفنود تنم بر درم و آب و زمین
دل بر خرد و علم به دانش بفنود
اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود
اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار ترا دلبر ما باید بود
ز اول که مرا عشق نگارم بر بود
همسایه به شب زناله من نغنود
کم گشت کنون ناله که عشقم بفزود
آتش چو همه گرفت کم گردد دود
آن دل ، که ببند عشق کس بسته نبود
عشق تو بیامد و ببست و بربود
ای ماه ز رشک روی تو ناخشنود
در حال دل بنده چه خواهی فرمود ؟
گر مرگ برآورد ز بدخواه تو دود
زآن دود چنین شاد چرا گشتی زود
چون مرگ ترا نیز بخواهد فرسود
از مرگ کسی چه شادمان باید بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.