نتوان ز جفای چرخ گردنده گریخت
دست ستمش به عقل بر نتوان بیخت
آن طاس نگون به گردن آویخته باد
چون سطل که آب روی مردم همه ریخت
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
نتوان ز جفای چرخ گردنده گریخت
دست ستمش به عقل بر نتوان بیخت
آن طاس نگون به گردن آویخته باد
چون سطل که آب روی مردم همه ریخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به ناتوانی از فرار از سختیها و ظلم زندگی اشاره میکند. او میگوید که نمیتوان از زحمت و بیرحمی روزگار فرار کرد و عقل نیز از درک این رنجها عاجز است. تصویر "طاس نگون" به این معناست که مانند سطلی که آب را بر سر مردم میریزد، مشکلات زندگی به همگان فرود میآید و هیچ راهی برای گریز از آنها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از ظلم و ستم دنیا نمیتوان گریخت و عقل انسان نیز نمیتواند به تنهایی در برابر این سختیها مقاومت کند.
هوش مصنوعی: آن شخص که حالت سرش بیمو و طاس است، مانند سطلی است که آبش را بر سر مردم میریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آوه که دلارام دلم برد و گریخت
پیمان بشکست و اسب هجران انگیخت
تا دلبر و دل باز بچنگ آرم من
بس خون که زدیدگان فرو باید ریخت
لاله چو پریر آتش شور انگیخت
دی نرگس آب شرم از دیده بریخت
امروز بنفشه عطر با خاک آمیخت
فردا سحری باد سمن خواهد بیخت
آوه که دلارام دلم برد و گریخت!
پیمان بشکست و اسپ هجران انگیخت
تا دلبر و دل باز بچنگ آرم من
بس خون که زدیدگان فرو باید ریخت
بس رنگ که نقاش ازل می آمیخت
تا بر زبر چشم تو خالی انگیخت
گویی که دل سوخته ام فرصت یافت
وز زلف تو در حمایت چشم گریخت
خصمت چو شکوفه مدتی رنگ آمیخت
تا همچو شکوفه چرخش از دار آویخت
می زد چو شکوفه دست در هر شاخی
آخر چو شکوفه ناگه از بار بریخت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.