گنجور

 
 
 
مجد همگر

زانجا که فریب طبع دلدار من است

می گفت وفا و مهر تو کار من است

گفتم باری تو دعوی مهر مکن

کاین قاعده دل وفادار من است

فرخی یزدی

چون ابر بهار چشم خون بار من است

چون غنچه نشکفته دل زار من است

فریاد و فغان و ناله هر شب تا صبح

چون مرغ اسیر در قفس کار من است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه