خدایگان کرام جهان رضی الدین
تویی که همت تو هست با فلک همزاد
زمانه چون تو کریمی به عهد ندید
سپهر چون تو لطیفی به هیچ دور نزاد
بخاست ساعقه آنجا که دشمنت بنشست
بمرد حادثه آن شب که دولت تو بزاد
نسیم لطف تو در باغ دامنی بفشاند
دمید نکهت عنبر ز طرّه شمشاد
سموم قهر تو با کوه صدمتی بنمود
بمرد آتش موهوم در دل پولاد
چنار پیش تو لاف از گشاده دستی زد
کنون ندارد در دست زان سخن جز باد
از آن لطایف نعمت که یاد فرمودی
اگر نهم به مثل شکر صد یکی بنیاد
چو سرو تا ابد اندر مقام آزادی
بخدمت تو پیاپی ببایدم استاد
تو فرض کن که چو سوسن همه زبان گشتم
کجا ز عهده تقریر آن شوم آزاد
مرا از آن گره بسته یاد می آید
که چند کار فرو بسته مرا بگشاد
توقفی که در آن باب می رود امسال
اگر ز توست مکن ور ز بی زریست مباد
چنین که من به تقاضای زر فرو شده ام
حدیث غلّه عجب گر بمانده ام بر یاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ستایش و تمجید از بزرگی و کرامت خداوند است. شاعر به ویژگیهای خداوند اشاره میکند و او را با فلک و زمانه مقایسه میکند و میگوید که هیچکس در عظمت و لطافت به پای او نمیرسد. همچنین، به توانایی و کرم خدا در تزریق لطف و نعمت به بندگانش اشاره دارد و از تأثیرات قهر و مهربانیاش بر نظام طبیعت سخن میگوید. شاعر در پایان با بیان اینکه به خوبی نمیتواند وصف این لطفها را بکند، از خدا درخواست میکند که در مشکلاتش یاریاش کند و کمک کند تا از قید و بندها آزاد شود.
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ و بزرگوار، رضیالدین، تو هستی که همت و ارادهات به قدری بلند است که با آسمانها برابر میشود.
هوش مصنوعی: دنیا مانند تو بخشندهای را ندیده است و آسمان هیچگاه لطیفی چون تو را به دنیا نیاورده است.
هوش مصنوعی: سریع و ناگهانی، دشمند تو در آنجا حاضر شد و در همان شب که سرنوشت تو به شکوفایی رسید، حادثهی تلخی اتفاق افتاد.
هوش مصنوعی: نسیم ملایم محبت تو در باغ، با دامن خود باری میافشاند و بوی خوش عنبر از گیسوان شمشاد منتشر میشود.
هوش مصنوعی: نفرت تو مثل سم، به کوه آسیب زد و آتش خیالی در دل آهن را سوزاند.
هوش مصنوعی: چناری که زمانی از بخشندگی و generosity خود سخن میگفت، اکنون چیزی در دست ندارد و تنها میتواند به حرفهای گذشتهاش اشاره کند که به جز حرف، چیزی دیگر نیست.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم از نعمتهای لطیفی که یاد کردی، چیزی به عنوان شکر بگشاییم، حتی اگر بهترینها را هم بگویم، باز هم نمیتواند به اندازه یک دهم آن نعمت باشد.
هوش مصنوعی: همچون درخت سروی که همیشه در حال رشد و آزاد است، من نیز تا همیشه در خدمت تو خواهم بود و به تو احترام میگذارم.
هوش مصنوعی: تصور کن که من مانند یک گل سوسن، در عین زیبایی و شکفتگی، همه جا صحبت میکنم. اما نمیدانم چگونه میتوانم احساسات و تفکراتم را به درستی بیان کنم و از عهده این کار برآیم.
هوش مصنوعی: به یاد میآورم که زمانی که تو مرا از مشکلات و گرههای زندگی نجات دادی، در واقع چندین کار دشوار و بسته شده را برایم آسان کردی.
هوش مصنوعی: اگر امسال درِ آن مکان باز میشود و این موضوع به تو مربوط میشود، پس آن را نادیده نگیر؛ و اگر باز شدن در به دلیل نداشتن ارزش و اهمیت است، پس هرگز نباشد.
هوش مصنوعی: به گونهای که من به درخواست خود برای مال و ثروت تنزل یافتهام، تعجبآور است که چگونه هنوز خاطرهای از غم و اندوه در ذهنم باقی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان به کام خداوند باد و دیر زیاد
برو به هیچ حوادث زمانه دست مداد
درست و راست کناد این مثل خدای ورا
اگر ببست یکی در، هزار در بگشاد
خدای عرش جهان را چنین نهاد نهاد
[...]
خدای عرش جهان را چنین نهاد نهاد
که گاه مردم ازو شادمان و گه ناشاد
مباش غمگین یک لفظ یاد گیر لطیف
شگفت و کوته ، لیکن قوی و با بنیاد
یمین دولت شاه زمانه با دل شاد
بفال نیک کنون سوی خانه روی نهاد
بتان شکسته و بتخانه ها فکنده ز پای
حصارهای قوی بر گشاده لاد از لاد
هزار بتکده کنده قوی تر از هرمان
[...]
همی ستیزه برد زلف یار با شمشاد
شگفت نیست گر از وی همیشه باشم شاد
گهی بپیچد و بستر بسیجد از دیبا
گهی بتازد و زنجیر سازد از شمشاد
ز قیر بر گل خندان هزار سلسله بست
[...]
دگر نخواهم گفتن همی ثنا و غزل
که رفت یکسره بازار و قیمت سرواد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.