ای دموکرات بت باشرف نوعپرست
که طرفداریِ ما رنجبران خوی تو هست
اندرین دوره که قانونشکنی دلها خست
گر ز هممسلکِ خویشت خبری نیست به دست
شرحِ این قصه شنو از دو لبِ دوختهام
تا بسوزد دلت از بهرِ دلِ سوختهام
ضیغمالدوله چو قانونشکنی پیشه نمود
از همان پیشهٔ خود ریشهٔ خود تیشه نمود
خونِ یک ملتِ غارتزده در شیشه نمود
نی ز وجدان خجل و نی ز حق اندیشه نمود
به گمانش که در امروز مجازاتی نیست
یا به فرداش بر این کرده مکافاتی نیست
تاخت در یزد چنان خنگ ستبدادی را
کز میان برد به یکبارگی آزادی را
کرده پامال ستم قریه و آبادی را
خواست تا جلوه دهد مسلک اجدادی را
ز آنکه میگفت من از سلسلهٔ چنگیزم
بیسبب نیست که چنگیز صفت خونریزم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.