آن جوان ارزنده گوهر فرخنده اختر، که دیشب شما را به دیدار این برگشته روز راهنما خواست، شمار کار از چه بر کوتاهی افکندی و دریغ و افسوس روا داشتی. مردی چنان گرم مهر و رایگان آویز که بر پیوند و دیدار و گفت و گزار چون من هیچ ندانی ناپسندیده خو خرسند باشد، چه جای بوک و مگر بود و امروز و فردا:
دامن دولت چو به دست او فتاد
گر بهلی باز نیاید به دست
اگرش باز دیدی و هنگام گفت و شنیدی خاست، از خاکسارش درودی مهر آسود بر گوی و بر سرای، مصرع: در سرای مغان رفته است و آب زده. دربان و دورباش نه، و بهر پای و پی گام نهی و کام دهی گرفت و پرخاشی نیست. بیش از آن نیست جز راز خاکساری چیزی پرسد و ندانم و جز کیش جان سپارم فرمایشی فرماید و نتوانم. کلبه بی دروبام درویشان همواره بر روی بیگانگان و خویشان باز است، و هر که از در یاری پای نهد و جای جوید چهر خاکساری گسترده و چشم مهمانداری فراز. هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگوی، ویژه اینان که خداوند خانه اند و خانه خدای کاشانه. اگر این بارش دیداری کردی و اگر خود به زاری و زر یا زور است همراه نیاوردی دل نکوهش زای و جان گله مند خواهد خاست و از چون تو یاری که باری رنج ندیده جاویدان دلخور و ناخرسند خواهد بود.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: جوانی با ارزش و با کرامت دیشب از شما دعوت کرده بود که او را ملاقات کنید، اما شما کوتاهی کردهاید و افسوس بر این کار است. او مردی مهربان و سخاوتمند است که از دیدار و گفتگو با شما خرسند میشود. اگر بار دیگر او را دیدید و با او صحبت کردید، از شما انتظار میرود که با مهر و محبت برخورد کنید. کلبهاش همیشه به روی مهمانان باز است و هر کسی که بخواهد میتواند به او نزدیک شود. اگر امروز فرصتی برای دیدار داشتید و متوجه شدید که بدون همراهی و کمک آمدهاید، نباید نگران باشید که او شما را سرزنش کند. او انسانی است که حتی اگر رنجی نبرده باشید، با خوشحالی از شما استقبال میکند.
هوش مصنوعی: آن جوان باارزش و خوشاقبال، که دیشب از شما خواست تا او را در دیدار این روز تازه راهنمایی کنید، به چه دلیل کارهایتان را به تاخیر انداختید و افسوس بر آن دارید؟ مردی که چنین پر از محبت و بینهایت مهربان است، چگونه میتواند از دیدار و گفتگو با کسی مانند من که هیچ چیز ناپسند نمیداند، خرسند نباشد؟ چه جایی برای این تردید و تاخیر است؟
هوش مصنوعی: زمانی که شانس و نعمت به دست کسی بیفتد، دیگر به آسانی به او برنمیگردد اگر یک بار از دست برود.
هوش مصنوعی: اگر او را دوباره دیدی و در حین مکالمه برخاست، از خاکساریاش سلام کن و مهری بر سر و رویش بگذار. به او بگو که در سرای مغان رفته و آب بر خود زده است. وی نباید بگوید دورباش نه، بلکه باید بهترین روش برای قدم گذاشتن و رضایت بخشیدن را در پیش بگیرد و هیچ پرخاشی نداشته باشد. او تنها باید از راز خاکساری بپرسد و به جز جان سپردن به آموزهها چیزی نخواهد دانست. کلبه درویشان همیشه بر روی بیگانگان و خویشان باز است و هر کسی که قدم به درون بگذارد، به احترامش آماده است و در چشمش مهماننوازی میدرخشد. هر که خواست، میتواند بیاید و هر آنچه که خواست، بگوید؛ به ویژه این افراد که صاحب خانه خداوند هستند. اگر باز هم او را دیدی و در شرایطی با زاری یا دارایی یا زور نیامدی، دل نکوهش نخواهی کرد و جانات آزرده خواهد شد، زیرا کسی مانند تو که از رنج دور بوده، همواره ناراحت و ناراضی خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.