گرامی سرورا هنگامی که این بخت برگشته در آن درگشته بود و به کار خود یاران گم کرده پی و سرگشته، روزی دومین جفت مرتضی در کار خورد و خفت باشوی خویش پیدا و نهفت چالشی تنگ و گشاده و کاوشی باریک وکلفت داشت. از آنجا که به آب درافتادگان چنگ در گیاه زنند و فروماندگان از گران سنگی های کوه اندوه در کاه گریزند .ناله های سوز و تب و گل های روز و شب بمن آورد که با تو در این کار داوری و از خدا یاوری و از مرتضی شوهری خواهم، مصرع:دریاب که آب تابم از سر بگذشت.
پس نوشته چند از مرده ریگ پدر و مادر و پس افکند خواهر و برادر و دیگر چیزها و دست آویزها از جام و طشت و باغ و دشت و کالا و رخت و جویباران و درخت که مراو را رسیده بود از آستین بیرون کرده بی کاست و فزود کمترین را سپرد که زنهار این سپرده ها را از دستبرد نخستین یار شوهر ناسازگارم پاسداری کن. و همچنین از آن نامهربان که روزها بر شاخ من چسبد و شب ها درکاخ وی خسبد تیاق گذاری که این دو انباز ناساز در تاخت و تاز ساز و برگ و اندیشه جان و مرگ من همدست دزد و موشند و آماده خرید و فروش. چندان لابه کرد و خونابه ریخت که توشم از تاب و مغزم از هوش کرانه گزید. با آنکه مرا بدین گونه روش ها شماری و بر هنجار این مایه منش ها گذاری نیست کارش تباه دیدم و نافرمانی انجام در خواهش گناه بی بهانه گرفتم و بردم و تا خواهش وی بی کاهش انجام گیرد آنجا که جز بار خدا و من بنده هیچ آفریده و آفریننده ای نبود به سرکار سپردم. از آن پس بپایمردی دانش و دستیاری بینش گسسته پیوند شوی سرکش و جفت مهوش را پیوستگی دادیم، و راه آمد و رفت و خورد و خواب و آنچه باید و شاید بر روی ایشان گشادیم، آن دو و خاکسار را هر سه به راهی از آن اندیشه های دل آشوب و پیشه های روان کوب که پاس دزد و موش و تلواس خرید و فروش و تا سه کنار و آغوش باشد رستگی رست، مگر سر کار که همچنان به تیاق داری گرفتار است و پاس اندیشی آن سپرده ها را بی امید مزد و سگال پاداش و بویه بهشت که کار شیرمردان است روز گذار.
ناگزر این نامه نگارش و در پایان سفارش میرود که بی هیچ کوتاهی گماشته ای از خود راهی و نهان از خویش و بیگانه ماه خرگاهی را که برده خداست و در پرده مرتضی، به خود خوان و آن نوشته ها را با آگاهی حاجی میر کاظم و حاجی عبدالرضا و بنده زاده صفائی بی کاست و فزود و گفت و شنود بدو بازده، نوشته رسید به نگارش احمد ونگین هر سه و هر که دانی بستان و نگاهدار، تا اگر روزی نزد مردم یا پیش خدای سخنی زاید و خرده ای فزاید، بد اندیش را همان نوشته بند زبان ومشت دهان آید پیداست که در خواه خاکسار بر این هنجار که نوشتم و سرشتم انجام پذیر و هر که سامان ری سپارد رهی را آگهی خواهند داد.اگر درین سامان نیز فرمایشی باشد گزارش فرمایند که از دربندگی به پایان خواهد رفت. زندگانی را فزایش و چهر روزگار سرکاری را به زیور آرامش آرایش باد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن حاوی داستانی است درباره فردی که در شرایط دشوار و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکند. او به یاد پدر و مادرش و اموال و داراییهایی که از آنها به ارث برده، به دنبال یافتن راه حلی برای مشکلاتش میباشد. این فرد برای مراقبت از داراییها و جلوگیری از دزدیده شدن آنها، به دیگران اطمینان میکند و از آنها میخواهد که به حفاظت از اموالش کمک کنند. او همچنین نگران وجود افرادی است که ممکن است در تلاش برای به دست آوردن داراییهای او باشند و در پایان، به دیگران توصیه میکند که به حفظ و نگهداری از این نامه و اطلاعات توجه کنند تا در صورت بروز مشکل، بتوانند از آن دفاع کنند. در کل متنی است درباره ناملایمات زندگی و اهمیت مراقبت از داراییها و یاد و خاطره خانواده.
هوش مصنوعی: در آن زمان که این فرد بدشانس جان خود را از دست داده بود و به دنبال یاران گمشده و سرگردانش بود، روزی دومین زوج از مرتضی در حال استراحت بودند. آنها مشغول جستجوی مشکلات کوچک و بزرگ بودند. افرادی که در آب افتاده بودند، تلاش میکردند تا خود را نجات دهند و کسانی که از سنگینی بار کوه رنج میبردند، به دنبال راهی برای فرار بودند. نالههای سوزان و تب و گلهای روز و شب مرا متوجه کرد که در این موضوع از تو داوری میطلبم و از خدا کمک میخواهم و همچنین از مرتضی یاری میجویم. خواهش میکنم که مرا دریاب، زیرا کارم به سختی ادامه دارد.
هوش مصنوعی: پس از اینکه پدر و مادر فوت کردند، من داراییهایی از جمله میراث آنها و نیز اموال دیگر مانند ظروف، باغ و زمین، و داراییهای شخصیام را به دقت جمعآوری کردم. تمام این چیزها را بدون کم و کاست بیرون آوردم و به شخصی سپردم تا از این داراییها در برابر هرگونه خطر و آسیب محافظت کند. همچنین، از فردی که در روزها به من نزدیک میشد و در شبها در کاخش استراحت میکرد، خواستم که مراقب باشد زیرا این دو نفر به زعم من به نوعی همدست بودند و ممکن بود به داراییهایم آسیب برسانند. هرچه بیشتر تلاش کردم و نگرانیام را ابراز نمودم، احساس میکردم که خسته و بیتاب شدم. با وجود رفتارهای ناپسند این افراد، تصمیم گرفتم به خواستههای او توجه نکنم و داراییهایم را به دست خدا بسپارم، چرا که هیچ دیگری در اینجا وجود نداشت. پس از آن، با تکیه بر دانش و بصیرت، تلاش کردم ارتباطی میان خود و این افراد ایجاد کنم و زندگی مشترکی برای خود و آنها فراهم کنم. در این روند، سعی کردم سایر جنبههای زندگیام را گسترش دهم و از افکار پریشان و مشغلههای فکری رهایی یابم. اما با تمام این تلاشها، همچنان درگیر دغدغههای اجتماعی و کارهای روزمره بودم و تلاش میکردم تا بهدرستی از آنچه که دارم محافظت کنم، هرچند که این کار به مثابه تلاش برای دستیابی به پاداشهای بزرگ یا تجربیات عالی نباشد.
هوش مصنوعی: این نامه نوشته شده است و در انتها توصیه میشود که بدون هیچگونه کوتاهی، فردی از خود برای انجام اموری مشخص و به دور از سر و صدا به محل مشخصی که در آنجا خداوند فرمانروایی میکند، بفرستند. این فرد باید به صورت محرمانه و با آگاهی افراد مشخصی از جمله حاجی میر کاظم و حاجی عبدالرضا و شخص دیگری به نام صفایی، اقدام کند و هر آنچه نوشته شده است را دست نخورده و بدون اضافه یا کم کردن، به مقصد برساند. همچنین، اگر روزی در میان مردم یا در محضر خداوند موضوعی پیش آمد یا صحبتهایی مطرح شد، آن نوشتهها میتواند به عنوان شاهد و مدرک عمل کند تا از نظرات بد جلوگیری شود. نگارنده تأکید میکند که بر اساس قواعدی که نوشته است، این امور باید به درستی انجام شود و اگر در این زمینه نیز نکتهای وجود دارد، باید گزارش داده شود تا امور به پایان برسد. همچنین، آرزو میشود که زندگی فرد با خوشبختی و آرامش همراه باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.