آنکه در پرده دل خلق جهانی بر باید
چه قیامت شود آن لحظه که از پرده بر آید
بر فلک آن نه هلال است که انگشت تماشا
مه برآورده که ابروی تو بر خلق نماید
گر چنین طره پریشان گذری جانب بستان
تا قیامت نفس باد صبا غالیه ساید
بگشا ناوک مژگان و به خون کش پر و بالم
تا نگویند که بر صید حرم تیغ نشاید
اشک گلرنگ می و زمزمه ناله سرودم
ساقیم گو ندهد ساغر و مطرب نسراید
آسمان سفله نهاده است ملامت نکنیمش
چه کند سفله نهاد ار طرف سفله نیاید
حاجت شرح ندارد صفت گریه یغما
بحر مستغنی از آن شد که کس او را بستاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به زیبایی و راز و رمزی که در دل انسانها وجود دارد، اشاره میکند. شاعر به لحظهای فکر میکند که حقیقتی عظیم از پرده دل آشکار میشود و میپرسد چه قیامت عجیبی خواهد بود. اشاره به زیبایی ابروها و موهای معشوقه، و تاثیر آن بر دنیا نیز در این شعر آمده است. شاعر با استخدام استعارهها و تصاویر زیبا، به حال و هوای عشق و احساساتش پرداخته و به موضوعاتی همچون غم، شوق و جام باده اشاره میکند. در نهایت، شاعر بر این باور است که هیچ کس نمیتواند از احوالات عالی و عواطف درونی او باخبر شود و از بیتوجهی به دردهایش شکایت میکند.
هوش مصنوعی: کسی که در دل خود جهان را به تصویر کشیده است، لحظهای که از پنهانی به بیرون بیاید، چه غوغایی به پا خواهد کرد.
هوش مصنوعی: در آسمان، آنچه به شکل هلال مینماید، در واقع چیزی نیست جز اینکه انگشت تماشا به سمت ماه دراز شده است تا ابروی تو را بر دیگران نمایان کند.
هوش مصنوعی: اگر این موهای پریشان را به این زیبایی کنار بگذاری و به سمت باغ بروی، تا ابد نسیم خوشبوی صبح مانند عطر گلاب خواهد وزید.
هوش مصنوعی: چشمهایت را باز کن و با نگاه جادوییات قلبم را تسخیر کن، تا کسی نگویید که چاقو بر بدن کسی که در عشق گرفتار است جایز نیست.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از درد و اندوه خود میگوید و به میپرستی اشاره میکند. او احساس میکند که با وجود اینکه در حال نوشیدن شراب و لذت بردن از موسیقی است، اما هنوز هم گریه و نالهای در دلش وجود دارد. او از ساقی میخواهد که دیگر جامی به او ندهد و به او نگوید که موسیقی و آواز بخواند، زیرا این لحظات شادی برایش بیمعنا شده است.
هوش مصنوعی: آسمان گناهکار را ملامت نکنیم، چون او چه کاری میتواند بکند؟ اگر از جانب دیگر، نیکی از نیکان نیاید، چارهای نیست.
هوش مصنوعی: نیازی به توضیح نیست که صفت گریه یغما، خود به اندازهای عمیق و معنا دار است که نیازی به تعریف و توصیف ندارد، چون مانند دریایی است که به ستایش کسی احتیاج ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه بود ماه که با روی تو از کوه بر آید
چه زند سرو که با قد تو بالا بنماید
هر کجا بوی تو آمد ز صبا گرد نخیزد
هر کجا روی تو آمد ز سحر صبح نیاید
غمت آورد بدر صبر خرد گفت که حقا
[...]
بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید
روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
این لطافت که تو داری همه دلها بفریبد
[...]
روی زیبای تو هر بار که در چشم تر آید
خوبتر باشد از آن ماه که در آب نماید
گری را طرفه نباشد که ربایند خلایق
طرفه آن گوی زنخدان که دل خلق رباید
در به زنجیر ببندد همه وقت و عجب است این
[...]
صبر بسیار بباید پدر پیر و حلاجش
تا دگر مادر کتو چوتو فرزند بزاید
بیش از این در غم هجران تو خون خورد نشاید
ای سفر کرده سفر کرده چنین دیر نیاید
وقت آن است که بازآئی و بختم بسراید
بخت باز آید از آن در که یکی چون تو در آید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.