گنجور

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
ازرقی هروی

ای گشته پراکنده سپاه و حشمت

گرینده ندیمان و غریوان خدمت

بر کوس و سپاه تو ز تیمار غمت

خون می بارد ز دیده شیر علمت

سنایی

هر چند دلم بیش کشد بار غمت

گویی که بود شیفته‌تر بر ستمت

گفتی کم من گیر نگیرد هرگز

آن دل که کم خویش گرفتست کمت

خاقانی

گرچه صنما همدم عیسی است دمت

روح القدسی چگونه خوانم صنمت

چون موی شدم ز بس که بردم ستمت

موئی موئی که موی مویم ز غمت

ظهیر فاریابی

ای خیل ستارگان سپاه و حشمت

دوران فلک زبون تیغ و قلمت!

عالم همه چیست پیش تو؟ مشتی خاک

وان نیز همه فدای خاک قدمت!

کمال‌الدین اسماعیل

ای جان و جهانرا مدد از لطف و دمت

حیران شده عقل از صفت و بیش و کمت

روزی صد بار همچو زلف بخمت

اندیشه فرو رفته ز سر تا قدمت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه