بخش ۴ - در بیان آنکه ظاهر آدم محسوس است و مجسم، مقامش هم لایق او باشد محسوس و مجسم و روح را که معنوی است و بیچون مقامش هم معنوی و بیچون باشد. آسمان و زمین خانۀ اجسام است و عالم بیچون که اصل هستیهاست مقام ارواح است پس این عالم آخر باشد و عالم آخرت سرا از آن جهت پیغامبر علیه السلام جسم را مرکب خواند که نفسک مطیتک فارفق بها پس عیسی علیه السلام بر این صورت نرفته باشد بر آسمانی رفته باشد که آن بر این حاکم است و آن آسمان انوار و صفات خداست. و در تقریر آنکه شرط است دوبار زائیدن آدمی را یکی از مادر و بار دیگر از تن و هستی خود. تن مثال بیضه است گوهر آدمی باید که در این بیضه مرغی شود از گرمی عشق و از تن بیرون آید و در جهان جاویدان جان که عالم لامکان است پران شود که اگر مرغ ایمان او از هستی او نزاید حکم سقط گرفته باشد از او کاری نیاید و ابداً محجوب ماند که و من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخرة اعمی.
مصطفی گفت تن بود مرکب
روح یا عقل کی شود مرکب
مرکبی دان بقول او تن را
در سرای بقا مجو تن را
پس یقین شد که آسمان و زمین
گشت آخر برای نفس مهین
گر تو مرکب نئی از این آخر
بدرآ همچنانکه از یم در
قطره چون گشت در صدف گوهر
کی بماند در آن صدف دیگر
بچۀ مرغ را چو روید پر
شکند بیضه را بر آرد سر
گر بود صعوه ور بود عنقا
فکند بیضه را پرد بسما
چونکه نه ماهه شد بچه ز شکم
بدر آید رهد ز تنگی و غم
ور نیاید برون تو مردهش دان
در شکم یا که نیست خود بچه آن
همچو بادی بود درون جگر
باد را زن گمان ببرده پسر
گر بدی آن پسر زدی خوش سر
اندر این عالم از تن مادر
در جهان بزرگ با پهنا
که شد آراسته ز ارض و سما
بی شمار است کوه و صحراهاش
بی کنار است آب و دریاهاش
ور تو هم حاملی از آن انوار
زین جهان ظلام سر بدر آر
از تن همچو مریم ای جویا
عیسئی زای بی پدر گویا
هین ممان در خودی چو زان کانی
دل بر این تن منه اگر جانی
جنبشت در شکم اگر زولاست
بی گزاف و عبث چو باد هواست
بار دیگر برآ ز جسم جهان
شو روان در جهان عقل و روان
همچو از معدنی که آری خاک
بود آمیخته بنقرۀ پاک
باشد آن نقره اندر او پنهان
خاک چون تن عیان و نقره چو جان
چون برآید زخاک کان نقره
ماند از خاک خوار و بی بهره
بهر نقره است خاک را مقدار
ورنه بی نقره خاک باشد خوار
گرچه آن خاک شد ز کان بیرون
نشود همچو نقره آن موزون
تا نزاید ز خویش بار دگر
ماند آن خاک در خودی ابتر
هیچگونه بکار ناید آن
کی شود چون درم عزیز و روان
یا مثال صدف که از دریا
بدر آید درست ای دانا
تا نزاید از آن صدف گوهر
کی خرندش بنقره و ب ا زر
قیمتش کی شود چنان پیدا
پیش هر پیر و نزد هر برنا
پس رو از خود بزای بار دگر
همچنانکه ز خاک نقره و زر
تا رهی از خطر شوی ایمن
در پناه خدای شو ساکن
چون ملک بر فلک شوی باقی
حقت از خمر جان شود ساقی
خاک کانی چو رفت در آتش
بگدازید و گشت کارش خوش
رست از خواری و عزیز شد آن
خاک بد بسته نقره گشت روان
هم تو گر طالبی در آتش عشق
بگداز اندر کورۀ صدق
تا رهی از حجاب این هستی
تا کنی از می خدا مستی
چون دوبار است شرط زائیدن
یک ز مادر یک از خود ای پر فن
یک بزادن در این جهان غرور
یک شدن زی ظلام تن سوی نور
زادن اولین چو شد حاصل
دردوم کوش تا شوی واصل
جان خود را بیار در ره حق
تا بری از اله درس و سبق
بهرجانی بری هزاران جان
عوض دانۀ دو صد بستان
عوض خار زار گلزاری
عوض پشگ مشگ تاتاری
آن چنان که بپیش آن عالم
همچو چاهی است تنگ و تار شکم
پیش آن ملک و عالم پادار
کاندر آن است مسکن احرار
این جهان تنگتر ز آن چاهست
هرکه زین بو نبرد گمراهست
اینقدر نسبتش نباشد هم
هیچ ماند بشاد کامی غم
شرط صحت مجوی هیچ از رنج
کی دهد بی نوا خبر از گنج
کی بود کور آگه از دیدار
یا ز ذوق سخن در و دیوار
آن جهان چون حیات محض آمد
خاک مرده از او می آشامد
زنده و تازه این جهان همه زوست
ورنه بی نور اوست مرده و پوست
نیست با مرده زنده را نسبت
کو جحیم و کجا بود جنت
آن همه روشنی و عیش و بقاست
وین همه ظلمت و عنا و فناست
حاصل اینست کز خودی بگذر
تا کنی در خدا مدام نظر
پاک شو ار غرور و از هستی
تا که بی جام و می رسد مستی
بی حر تن برآی چون عیسی
بر فلک ها و بگذر از موسی
رخت دل را بر آسمان کش هین
بی حجابی جمال مه را بین
نی بر این آسمان و چرخ کبود
که شد آن هست از بخار و ز دود
بل بر آن آسمان که حاکم اوست
آن چو مغز است و این بود چون پوست
نی سنائی که بد بحکمت فرد
در کتابش بیان این را کرد
کاسمانهاست در ولایت جان
کارفرمای آسمان جهان
پس بر آن آسمان رود دانا
نی بر این چرخ گنبد مینا
فلک الروح مجلس الاحرار
فوقه یسبحون فی الانوار
نظر الحس لا یراه مدا
صورة الجسم حائل ابدا
بصر الحس ناظر الاشباح
نظر العقل شاهد الارواح
فلک الجسم جمرة و دخلن
فلک الروح روضة و جنان
فلک الروح لامکان له
ما جری منه لا زمان له
فلک الدهر فی هواه یدور
یغتدی من ضیائه و ینور
فلک الکون هالک فانی
کل من قال دائم جانی
آسمان صورت است و معنی نیست
آسمان کی مقام اهل هویست
آسمان و زمین که فانی اند
هفتشان پست گشت و هفت بلند
صورت ار شد بلند پست شود
عاقبت جز سوی عدم نرود
قدرتی هست کان بلند از اوست
وین پستی نیازمند از اوست
بی مکان است قدرت یزدان
گرچه اندر مکان شده است روان
در مکانش بحس توان دیدن
بی مکانش شود بجان دیدن
هرکه از حس و از جهت برهید
یار را دید و از خطر بجهید
چون صور پرده اند نی مقصود
پرده را عقل کی کند معبود
پس بر این آسمان نرفت مسیح
او ملیح است رفت سوی ملیح
حق جمیل و جمال منظر او
غیر خوبی نگشت در حور او
بی گمان خوب پیش خوب آید
زشت با زشت هم بیاساید
طیبین سوی طیبات روند
هم خبیثین بجنس خود گروند
یطلب المرء ما یجاش ه
عند تلقائه یؤان س ه
صنف شیئی بصنفه بقوی
حین لقیائه به یروی
اجتماع المیاه و القطرات
جمعها یرتقی یصیر فرات
هکذا النار و الهوا اعلم
کل شیئی بجنسه یفخم
عکس هذا لقاء غیر الجنس
ذاک کاالجن فی هلاک الانس
جنس از جنس میشود افزون
جنس از غیر جنس ناموزون
جنس خود را چو یافت جوینده
گرچه لال است گشت گوینده
لیک دریاب نیک ای دانا
که نه هر جنس در خور است ترا
دو صفت هست در تو چشم گشا
یک ز فرش و یکی ز عرش علا
اهل فرش از سپهر جان دوراند
عرشیان همچو خور پر از نوراند
رو بعرشی گرو کز آن جنسی
سوی جنی مرو اگر انسی
چون دو جنس آمد این گزین به را
ترک که کن چو یافتی مه را
دائماً عاشقان حق را جو
هرچه گوئی همیشه زیشان گو
عشقت از عاشقان شود افزون
چون شدی یارشان شوی موزون
ای برادر بغیر جنس مشین
تا بری ره بسوی منزل دین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن از مولانا جلالالدین رومی است که به موضوع ارتباط بین جسم و روح و ضرورت رهایی از قید و بندهای دنیوی میپردازد. مولانا با استفاده از تشبیهات مختلف، از جمله تولد و پرورش، به ما یادآوری میکند که جسم فقط یک مرکب برای روح است و روح باید از محدودیتهای جسمی رها شود.
او بیان میکند که در این دنیا، انسان باید به دنبال نور و حقیقت باشد و از دنیای مادی فاصله بگیرد. پیشرفت واقعی تنها زمانی ممکن است که فرد به درک عمیقتری از وجود خود و رابطهاش با خدا برسد. به همین دلیل، انسان باید تلاش کند تا حجابهای مادی و خودپرستی را کنار بزند و به سوی معنویت و آگاهی پیش رود.
در نهایت، مولانا به اهمیت عشق و ارتباط با خدا اشاره میکند و اظهار میدارد که فرد باید در جستجوی حقیقت و عشق الهی باشد تا به آرامش و رستگاری برسد.
هوش مصنوعی: مصطفی اشاره کرده است که تن همچون مرکبی برای روح یا عقل عمل میکند. در واقع، این بدن است که به روح یا عقل اجازه حرکت و فعالیت میدهد. بنابراین، بدون بدن، روح یا عقل نمیتوانند به درستی عمل کنند.
هوش مصنوعی: بدن خود را مانند اسبی در نظر بگیر و در پی آن نباش که در این دنیا به دنبال زندگی جاودانه باشی.
هوش مصنوعی: در نهایت، مشخص شد که آسمان و زمین برای نفس ذلیل و حقیر انسان شکل گرفتهاند.
هوش مصنوعی: اگر تو بر مرکب جدیدی سوار شوی، باید از این آخر خود را به در بیاری، همانطور که از دریا بیرون میآیی.
هوش مصنوعی: وقتی که یک قطره تشکیل گوهر در صدف میشود، دیگر در آن صدف نمیماند.
هوش مصنوعی: وقتی جوجه بزرگ میشود، پرها را میشکند و تخممرغ را از بین میبرد تا بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: اگر درختی وجود داشته باشد، مرغی هم خواهد بود که تخم آن را به آسمان پرتاب میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که بچه به دنیا میآید، از تنگنا و سختیهای درون شکم آزاد میشود و به فضای بیرون میآید.
هوش مصنوعی: اگر چیزی از درون تو بیرون نیاید، بدان که یا مردهای در دل داری یا این که آنچه در شکمت هست، هنوز طفل (کوچک) است.
هوش مصنوعی: مانند بادی که در دل جگر وجود دارد، پسر نیز از حسرتی که دارد غافل است.
هوش مصنوعی: اگر آن پسر بد کرده، خوشحال است که در این دنیا از تن مادرش جدا شده است.
هوش مصنوعی: در دنیا و برای تماشای زیباییهای آن، که از زمین و آسمان شکل گرفته است، همه چیز به خوبی و زیبایی به هم پیوند خورده است.
هوش مصنوعی: کوهها و دشتهای زیادی وجود دارد و دریاها و آبهای آن بیپایان هستند.
هوش مصنوعی: اگر تو هم از آن نورها داشته باشی، از این دنیای تاریک به بیرون بیا و خود را روشن کن.
هوش مصنوعی: ای جویا، همچون مریم، از تن زایشی داری که عیسی را بدون پدر به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: آگاه باش که در خودت غرق نشو، چرا که اگر دلت به این جسم وابسته است، جانت را در این بدن نگذار.
هوش مصنوعی: حرکت و جنبش تو در شکم اگر تنها به خاطر لذت و بیفایده باشد، مانند بادی است که بیهدف در فضا میوزد.
هوش مصنوعی: بار دیگر از این دنیا به دنیای معنوی و عقلانی قدم بگذار و روح خود را در آن فضا پرورش ده.
هوش مصنوعی: مانند معادنی که خاک وجود دارد و با نقره خالص ترکیب شده است.
هوش مصنوعی: نقرهای که در دل خاک نهفته است، همچون جسمی نمایان و نقره مانند روح میباشد.
هوش مصنوعی: زمانی که نقره از خاک استخراج شود، دیگر به خاطر خلوص و ارزشش، خاک محسوب نمیشود و از نظر ارزش، به چیزی بینقص و باارزش تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: خاک ارزش و بهایی ندارد مگر اینکه نقرهای در آن نهفته باشد. در غیر این صورت، خاک بدون نقره ارزشی ندارد و حقیر خواهد بود.
هوش مصنوعی: هرچند آن خاک از دل کوه بیرون آمده، اما مانند نقرهای خوش صدا و هماهنگ نمیشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که چیزی از خود نداشته باشد، مانند خاکی است که نمیتواند جوانه بزند و تنها باقی میماند.
هوش مصنوعی: هیچ چیز نمیتواند به کار آید وقتی که انسان گرانبها و خوشنفس شود.
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن موجودی شبیه صدف است که از عمق دریا به بیرون میآید. این تصویر به نوعی نماد انسانهایی است که پس از گذراندن تجربههای مختلف، درک و دانشی به دست میآورند و به سطح جامعه قدم میگذارند. در واقع، به نوعی به ظهور و شکوفایی استعدادها و دانایی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که لؤلؤ از صدف به وجود نیاید، کسی نمیتواند آن را با نقره و زر خریداری کند.
هوش مصنوعی: چه زمانی ارزش او بهقدری مشخص خواهد شد که برای هر بزرگسال و جوانی آشکار باشد؟
هوش مصنوعی: پس باید از خود بازآفرینی کنی، همانطور که خاک نقره و طلا را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: برای اینکه از خطرات دور بمانید و احساس امنیت کنید، در سایه رحمت و حمایت خداوند آرامش پیدا کنید.
هوش مصنوعی: زمانی که سلطنت تو در آسمانها قرار گیرد، باقی مانده حقیقت الهی از نوشیدنی جان، به سقا تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: وقتی خاک معدنی به درون آتش میرود، ذوب میشود و این امر باعث میشود که کار آن به خوبی پیش برود.
هوش مصنوعی: زمین که زمانی تحت فشار و ذلت بود، اکنون آزاد شده و به مرحلهای از ارزش و عظمت دست یافته است؛ مانند نقرهای که در جریان آب زنده و درخشان میشود.
هوش مصنوعی: اگر تو هم عاشق هستی، در آتش عشق بسوز تا به حقیقت و صداقت دست یابی.
هوش مصنوعی: به دنبال راهی باش تا از محدودیتهای این جهان عبور کنی و به لذت نوشیدن می الهی دست یابی.
هوش مصنوعی: زیرا برای زاییدن، دو بار شرط لازم است؛ یک بار از مادر و یک بار از خودت.
هوش مصنوعی: در این دنیا، تولد یک فرد میتواند با غرور همراه باشد، ولی باید بیدار شد و از تاریکیهای جسم به سمت نور و روشنی حرکت کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که نخستین بار به وجود میآیی، به خاطر زحماتی که کشیدهای، کوشش کن که به هدف و مقصد خود برسی.
هوش مصنوعی: خودت را در مسیر درست قرار بده تا از دروس و تجربیات الهی بهرهمند شوی و آزاد شوی.
هوش مصنوعی: بهرجانی، برای تو ارزش یک هزار جان را دارد، در عوض دوصد دانه را بگیر.
هوش مصنوعی: به جای داشتن یک محیط پر از خار و خارا، بهتر است در مکانی پر از گل و زیبایی باشید. به جای داشتن بویی ناگوار و ناپسند، بهتر است بویی دلانگیز و خوش بیابید.
هوش مصنوعی: انسانها در کنار دانشمندان و دانشپژوهان مانند چاهی تنگ و تاریک هستند که هنوز باید آموختن و دانستن را بیشتر کنند.
هوش مصنوعی: در حضور آن پادشاه و عالم بزرگ، جایگاه آزادگان است.
هوش مصنوعی: این دنیا از چاه تنگتر است و هر کسی که از این بوی خوش دور باشد، گمراه خواهد بود.
هوش مصنوعی: اینقدر رابطهاش نباید باشد که هیچ وقت به شادی و خوشحالی نرسد. غم و اندوه نباید غالب باشد.
هوش مصنوعی: شاید گمان کنی که برای به دست آوردن چیزی با ارزش، باید تلاش و زحمت کشید، اما حقیقت این است که هیچ کس نمیتواند از درد و رنج خود چیزی به دست آورد، مگر اینکه از راز ارزشمند این تلاش آگاهی پیدا کند.
هوش مصنوعی: کیست که از دیدن زیبایی یا از لذت شنیدن صحبتها و گفتگوها بیخبر باشد؟
هوش مصنوعی: آن جهان مثل زندگی خالص است و خاک مرده از آن انرژی میگیرد.
هوش مصنوعی: این دنیا به خاطر وجود او زنده و شاداب است، در غیر این صورت بدون نور او، این دنیا مرده و بیروح خواهد بود.
هوش مصنوعی: مقایسهای بین زندگان و مردگان وجود ندارد، چون زندگی و مرگ هیچگونه تشابهی با یکدیگر ندارند؛ جایی که عذاب باشد، جهنم است و جایی که آسایش و سعادت باشد، بهشت نامیده میشود.
هوش مصنوعی: زندگی پر از شادی و نور و دوام است، در حالی که اینجا پر از تاریکی، رنج و زوال است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که برای نزدیک شدن به خدا و رسیدن به مقام معنوی، باید از خودخواهی و منیت خود عبور کنیم و به خداوند توجه کنیم. وقتی خود را کنار بگذاریم، میتوانیم همواره به خدا نگاه کنیم و در حضور او باشیم.
هوش مصنوعی: خود را از غرور و وجودت خالی کن تا به حالتی برسد که بدون نیاز به شراب و جام، مست و سرخوش شوی.
هوش مصنوعی: بینیاز و آزاد مانند عیسی به آسمان برو و از موسی فراتر برو.
هوش مصنوعی: دل خود را به آسمان ببرید و با جسارت زیباییهای ماه را تماشا کنید.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف آسمان و فضای بالای سر پرداخته و اشاره دارد که آنچه که میبینیم و وجود دارد، از بخار و دود شکل گرفته است. به این معنا که آسمان و چرخهای آبی رنگی که میبینیم، نتیجهی تجمیع و تحول عناصر مختلف مانند بخار و دود هستند.
هوش مصنوعی: آن آسمانی که حاکم است، مانند مغز میماند و اینجا به ما میگوید که آن چه در زیر است شبیه پوست است.
هوش مصنوعی: سنایی، شاعر و حکیم بزرگ، در کتابش به این موضوع اشاره کرده که حالتی خاص و عمیق را درک میکند.
هوش مصنوعی: آسمانها در سرزمین وجود و حیات، تمام کارها و تدبیرهای خداوند را در بر دارند.
هوش مصنوعی: پس دانشمند به آسمان بالا میرود، نه به این چرخ گنبد مانند آبی.
هوش مصنوعی: فضای روحانی مکان تجمع آزادگان است و در آنجا در نورها شناورند.
هوش مصنوعی: چشم حس نمیتواند هیچگاه تصویر جسم را ببیند؛ چرا که حجاب آن، مانع میشود.
هوش مصنوعی: چشم حس فقط قادر به دیدن اشیاء مادی است، در حالی که عقل میتواند حقایق و ارواح را درک کند.
هوش مصنوعی: بدن همچون شمعی در حال سوختن است و روح در باغ و بهشت زندگی میکند.
هوش مصنوعی: روح در آسمان بیکران خود جایی ندارد و از زمان و مکان آزاد است.
هوش مصنوعی: زمانه به دور خود میچرخد و از نور و روشنایی عشق بهره میگیرد.
هوش مصنوعی: جهان گذرا و نابود است و هر کسی که بگوید جاودان و پایدار است، در واقع به اشتباه میگوید.
هوش مصنوعی: آسمان فقط یک ظاهر است و واقعیتی در آن نیست. آسمان چه جایگاه و مقامی برای کسانی دارد که به دنبال هوسهای دنیوی هستند؟
هوش مصنوعی: آسمان و زمین که زائل و نابودشدنی هستند، هر دو به درجاتی پایینتر از هفت دسته تقسیم شدهاند و هفت دسته دیگر بالاتر از آنها قرار دارند.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی یا جلالی به اوج برسد، در نهایت به افول و زوال دچار میشود و جز به عدم و نیستی نخواهد رفت.
هوش مصنوعی: قدرتی وجود دارد که منبع بلندیهاست و این پستیها به آن نیاز دارند.
هوش مصنوعی: قدرت خداوند نامحدود و بینهایت است، هرچند که او در جهان مادی و مکانی به شکل زندگی و روح وجود دارد.
هوش مصنوعی: در جایی که او هست، میتوان او را دید، اما اگر بخواهی او را از راه دور ببینی، باید با دل و جان به جستجویش بروی.
هوش مصنوعی: هر کسی که از احساسات و محدودیتها فراتر رود، دوست واقعی را میبیند و خود را از خطر دور میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که صورتها همچون پرده جدایی هستند، عقل چگونه میتواند به هدف واقعی و معبود پی ببرد؟
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه مسیح، به عنوان یک شخصیت با ویژگیهای زیبا و دلنشین، به جای سفر به آسمان، به سوی زیباییها و جذابیتهای دیگر میرود. به عبارتی، او به دنبال زیباییهای زمینی و دلپذیر است و به آسمان نمیرود.
هوش مصنوعی: زیبایی و جمال او به قدری خاص و بینظیر است که هیچ چیز دیگری نمیتواند به پای آن برسد، حتی در میان زیباترین و بهترین چیزهایی که تصور میشود.
هوش مصنوعی: بدون شک، زیبایی با زیبایی سازگار است و زشتی هم با زشتی.
هوش مصنوعی: افراد خوب به سوی چیزهای خوب میروند و افراد بد نیز به جنس و نوع خود جذب میشوند.
هوش مصنوعی: انسان به دنبال آن چیزی است که با آن روبرو میشود و در زندگیاش به آن نیاز دارد.
هوش مصنوعی: وقتی دو چیز با یکدیگر برخورد میکنند، ویژگیها و قدرتهای هر یک در مواجهه با دیگری مشخص میشود.
هوش مصنوعی: گرد آمدن آبها و قطرات آنها باعث میشود که به تدریج تجمیع شوند و در نهایت به زلالی و طراوتی تازه تبدیل شوند.
هوش مصنوعی: به این ترتیب، آتش و علاقه، هر چیزی را به نوع خود بزرگ میدارند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این ملاقات و دیدار با یکدیگر، به صورتی غیر از نوع معمولی و طبیعی است، مانند جن که میتواند به انسان آسیب برساند و او را به هلاکت برساند. در واقع، این نوع ارتباط میتواند خطرناک و آسیبزننده باشد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از چیزی مشابه خود درست شده باشد، به طور طبیعی با آن همخوانی دارد؛ اما وقتی از چیزی غیر از خود به وجود آید، ناهماهنگ و نامناسب خواهد بود.
هوش مصنوعی: هرکس که دنبال چیزی باشد، وقتی به آن دست یافت، حتی اگر به زبان نیاید، در دلش شادمانی و لذت وجود دارد و احساساتش را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: اما ای دانا، خوب درک کن که هر چیزی مناسب تو نیست و باید انتخابهای درستی داشته باشی.
هوش مصنوعی: دو ویژگی در تو وجود دارد که چشمها را باز میکند؛ یکی از زمین و دیگری از آسمان بلند.
هوش مصنوعی: اهل زمین از آسمان و روح دور هستند، اما کسانی که مقام بالاتری دارند، مانند خورشید پرنور هستند.
هوش مصنوعی: اگر به سوی کسی میروی که از جنس دیگری است، به عشق و دوستی آن کسی بپرداز و به طرف او متمایل شو، وگرنه از آن طرف دوری کن.
هوش مصنوعی: زمانی که دو نوع چیز در مقابل هم قرار گیرد، انتخاب کن و به سمت آن برو که اگر به حقیقت رسیدی، دیگر به چیزهای ناچیز نپرداز.
هوش مصنوعی: عاشقان حق به طور مداوم در دنبالهٔ حق هستند، هر چه که بگویی، همیشه باید از آنها بگویی.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث میشود که عاشقان بیشتری به تو جذب شوند، وقتی که به آنها محبت کنی و با آنها هماهنگ باشی.
هوش مصنوعی: ای برادر، جز از راه حقیقت و معنای خالص پیروی نکن تا به مقصد دینی خود برسی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.