به تنگ آمد دلم یک خنجرِ کاری طمع دارد
از آن مژگانِ قتال اینقدر یاری طمع دارد
نهاده ست از نکویانش بسی غمهای ناخورده
از این خونخوارِ مردم هرکه غمخواری طمع دارد
سحر گل خنده میزد بر شکایتگوییِ بلبل
که این نادان مگر کز ما وفاداری طمع دارد
گناهِ گلفروشان چیست گو بلبل بنال از خود
که یک جا بودن از یارانِ بازاری طمع دارد
هوای باده ساقی ساده صافِ عشرت آماده
کسی مست است وحشی کز تو هشیاری طمع دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز گلهای چمن هر کس وفاداری طمع دارد
حیا و شرم از خوبان بازاری طمع دارد
زبیماران پرستاری توقع دارد آن غافل
کز آن چشم خمارآلود دلداری طمع دارد
ز زلف دل سیه هر کس که دارد چشم دلجویی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.