گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
واعظ قزوینی

گداخت آتش عشق تو مغز جان مرا

گشود درد تو طومار استخوان مرا

نه آنچنان ز غمت روزگار من تلخ است

که آورد بزبان غیر، داستان مرا

ز بسکه یافته ام فیض ها ز تنهایی

ندیده است کسی با اثر فغان مرا

چنان ز غیر تو ای بی وفا گریزانم

که در ره تو نگیرد کسی نشان مرا

ز من نماند بغیر از غبار دل واعظ

ز بس گداخت غمش جسم ناتوان مرا

 
sunny dark_mode