گنجور

 
اسیر شهرستانی

ز پرده های خموشی شنو فغان مرا

به غیر غنچه نفهمد کسی زبان مرا

نمی شود نفسی غافل از دلم صیاد

قفس به زیر نگین دارد آشیان مرا

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode