نذر کردم گر از این کشور ویران بروم
تا در پیر مغان شاد و غزلخوان بروم
دل به تنگ آمدم از همدمی مردم هند
خوش به هم صحبتی مردم ایران بروم
هند زندان و من اینجا شده ام زندانی
ای خوش آن روز، کزین گوشهٔ زندان بروم
دل از این دیو صفت مردم هندم بگرفت
هدهد آسا به سوی ملک سلیمان بروم
بار الها سببی ساز کزین کشور کفر
همچنان کآمده ام باز مسلمان بروم
همت خضر اگر بدرقهٔ راه شود
چون سکندر به سر چشمهٔ حیوان بروم
با دلی پر غم و دامان پر از گوهر اشک
به زیارت گه سلطان شهیدان بروم
به سر افتاده مرا شوق بیابان نجف
که به پابوس علی سرور مردان بروم
«ترکی» ار آنکه شود مدفن من خاک نجف
از نجف یکسره تا روضهٔ رضوان بروم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس ناخرسندی و دلزدگی از زندگی در هند سخن میگوید و به آرزوی خروج از این کشور و عزیمت به سرزمین ایران اشاره میکند. او yearning for companionship با مردم ایران و شادی در کنار آنان است. شاعر هند را چون زندان میداند و آرزومند است که به ملک سلیمان برود و به دینی که دارد افتخار کند. همچنین از سفر به نجف و زیارت علی (علیهالسلام) و سرسپردگی به خاک آنجا میگوید، زیرا آنجا را مامن و مقدس میداند و از خاک نجف به سمت بهشت میخواهد برود.
هوش مصنوعی: من عهد کردهام که اگر از این سرزمین خراب و ویران بروم، به جایی بروم که در آنجا پیر مغان خوشحال و آهنگ غزلخوانی باشد.
هوش مصنوعی: دلم از همراهی با مردم هند گرفته شده است، خوشحال میشوم به دوستی با مردم ایران بروم.
هوش مصنوعی: من در اینجا به مانند زندانی هستم و آرزو میکنم روزی فرا برسد که از این گوشهی تاریک و محدودیت آزاد شوم.
هوش مصنوعی: دل من به دلیل صفات زشت و ناپسند این مردم گرفتار شده است. مانند هدهدی که به سوی ملک سلیمان پرواز میکند، میخواهم به جایی بروم که آرامش و خوبی باشد.
هوش مصنوعی: بار الها، راهی فراهم کن تا از این سرزمین کفر به سلامت بازگردم و در ایمان و مسلمانی قرار گیرم.
هوش مصنوعی: اگر همت خضر (خضر نبی) راهنما و همراه من باشد، من نیز مانند سکندر (اسکندر مقدونی) به سر چشمهی حیات میروم. در واقع، با داشتن پشتیبانی و اراده قوی، به دنبال دستیابی به هدفی بزرگ و معجزهآسا خواهم رفت.
هوش مصنوعی: با دلی غمگین و چشمانی پر از اشک، به زیارت جایی میروم که پیامد شهیدان را گرامی میدارند.
هوش مصنوعی: دل من به شدت مشتاق سفر به بیابان نجف است، چرا که میخواهم به دیدار علی، سرور مردان، بروم و او را زیارت کنم.
هوش مصنوعی: اگر خاک نجف مسکن من شود، از آنجا یکسره به بهشت میروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرّم آن روز که از خطّهٔ کرمان بروم
دل و جان داده ز دست از پی جانان بروم
با چنین درد ندانم که چه درمان سازم
مگر این کز پی آن مایهٔ درمان بروم
من که در مصر چو یعقوب عزیزم دارند
[...]
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
[...]
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم از پی جانان بروم
به هوای لب او ذره صفت رقص کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.