گنجور

 
ترکی شیرازی

شرط محبت است غم جان نداشتن

در دل غمی به جز غم جانان نداشتن

عاشق کسی بود که بسازد به درد عشق

با درد عشق حاجت درمان نداشتن

جویای وصل راست نشان این که پیش دوست

هرگز شکایت از غم هجران نداشتن

دانی که چیست؟ معنی آسوده زیستن

آمیزشی به مردم نادان نداشتن

کفران نعمت است در این عالم وجود

گردن به زیر طاعت یزدان نداشتن

از همت بلند نشانی ست«ترکی»

چشم طمع به دست لئیمان نداشتن

 
sunny dark_mode