گنجور

 
طغرل احراری

یاد ایامی که سوی ما خرامی داشتی

با کف از میخانه الطاف جامی داشتی!

از بهار عارضت نظاره‌ام می‌چید گل

چون نگه در خانه چشمم مقامی داشتی

انجمن‌آرای بزم ما حدیث وصل بود

حیف گفتاری که زان شکر به کامی داشتی!

از طریق و شیوه عهد و وفا گشتی برون

با مروت بین خوبان گرچه نامی داشتی

مژده و پیغام قاصد بود انفاس مسیح

از لب جان‌بخش با ما گر پیامی داشتی!

خاص بود مر عام را و عام بود مر خاص را

از نوازش‌ها که لطف خاص و عامی داشتی

کلبه ما طغرل از خورشید پرتو می‌زند

سوی این کاشانه گویا سیر بامی داشتی!

 
sunny dark_mode