گنجور

 
طغرل احراری

ای نگاه شفقت‌آمیزت مرا از جان لذیذ

هرچه باشد در جهان خوشتر مرا از آن لذیذ

هست در کامم گوارا تلخی زهر غمت

گرچه باشد در مذاق هر گدایی نان لذیذ

من گرفتارم کنون با درد بی‌درمان تو

شربتی بیمار را کی باشد از درمان لذیذ؟!

جانب ما مستمندان کن خدا را یک نظر

هیچ نبود در جهان نیکوتر از احسان لذیذ!

مردم از فریادت ای رشک بتان کابلی

گوییا باشد به گوشت ناله افغان لذیذ!

حرفی از لعل تو باشد گوهر قیمت‌بها

می‌نباشد هر متاعی کش بود ارزان لذیذ

در سخن طغرل طریق پختگان را پیشه کن

میوه‌ات گر خام باشد نیست در دندان لذیذ!

 
sunny dark_mode