ساقی قدح لبریز کن زان می که طغیان پرورد
مستی فزاید، غم برد، شادی دهد، جان پرورد!
میخانه را در باز کن ساغر کشی آغاز کن
دل را به می دمساز کن صد گونه الحان پرورد!
از باده گلگون به من سرشار ده در انجمن
تا گویم از مستی سخن گفتار حسان پرورد
در زیر سرو و پای جو وهوه چه خوش باشد سبو!
کردست بر دل غم غلو می ده که فرحان پرورد!
فصل بهار آید همی گل در کنار آید همی
صوت هزار آید همی زان رو که افغان پرورد!
گلشن ز مرد فام شد وقت می گلفام شد
میل همه در جام شد گر ساقی احسان پرورد
احمال آری تا به کی عمریست مخمورم ز می
فریاد میسازم چو نی کز نی نیستان پرورد!
زان می که روحافزا بود گنگ ار خورد گویا شود
یک جرعه در دریا شود صد دُرّ غلتان پرورد!
در دل چکانی جان شود کفر ار خورد ایمان شود
نوشد ملک حیران شود او راد سبحان پرورد!
عصفور را عنقا کند جهال را دانا کند
اموات را احیا کند عیسیصفت جان پرورد!
زو مور اژدرها شود سیمرغ را از هم درد
چون بر سر عنقا دود حکم سلیمان پرورد!
گل بشکفد از نکهتش کوثر خجل از هیئتش
آب حیات از لذتش در تاریکستان پرورد
در دل فزاید شور و شر سودا براندازد ز سر
ریزد فرو همچون مطر گوهر به نیسان پرورد
یک قطره افتد در زمین گردد زمین دُرّ سمین
نوشد اگر روحالامین اخبار یزدان پرورد!
دل را ضیا و نور ازو تن را سراسر زور ازو
ما را جمال حور ازو در خلد رضوان پرورد
غم را براندازد ز دل زو آب حیوان منفعل
سقای کوثر زو خجل زیرا که احسان پرورد!
عکسش اگر در کوه فتد بیجاده و گوهر دمد
همچون بدخشان تا ابد لعل درخشان پرورد!
در کشور ملک بدن جز می نباشد تهمتن
هر قطرهاش دُرّ عدن صد رنگ الوان پرورد!
مسکین خورد حاتم شود ذی افسر خاتم شود
هر دون چشد رستم شود ملک سیستان پرورد!
گر بهره گیرد دیو ازو معدوم گردد ریو ازو
همچون مصاف گیو ازو در جنگ ترکان پرورد!
اندر خرابات مغان یکسر همه پیر و جوان
از وجد گویند هر زمان می ده که دهقان پرورد!
مطرب به صورت ارغنون لحن عراقی را کنون
از پردهات آور برون مجلس گلستان پرورد!
هی می بده هی می بکش هی می بخور هی باده چش
نوش از می خورشیدوَش آبیست انسان پرورد!
جام جهانبینش لقب از ساقی گلرو طلب
یاری بود یاقوتلب چون غنچه خندان پرورد!
زلف سیاهش سرنگون ماری که باشد پرفسون
بر گردن خود ذوفنون دامی که پیچان پرورد!
سرو و صنوبر از قدش خورشید تابان از خدش
بشکسته بیضا را یدش لؤلؤ ز دندان پرورد
چشمش به هنگام نگه ز ابرو قزح تیر از مژه
خون هزاران بیگنه بر خاک یکسان پرورد
ناری بود رخسار او ماری بود زنار او
بینار او بیمار او با خود چه درمان پرورد؟!
بر عارض همچون شفق بنگر چه خوش باشد عرق
گلبرگ رویش هر ورق دعوی به برهان پرورد!
گل منفعل از روی او شبنم خجل از خوی او
وز کاکل و گیسوی او سنبل پریشان پرورد
خضر خطش هادی مرا بر آب حیوان رهنما
اسکندر از ظلمت برآ زیرا که نقصان پرورد!
هندوی خالش را نگر بر مصحف رویش مگر
ترسای شوخ بیخبر در حفظ قرآن پرورد؟!
از رخ نقاب اندازد او مه در حجاب اندازد او
همچون شهاب اندازد او تیری که پیکان پرورد
آید به سوی بوستان بهر تماشا اقحوان
صد چشم آرد تا که آن خود را نگهبان پرورد!
از لعلت ای زیباصنم فرمان بده بوسی زنم
خال سیاهت برکَنَم هندو نه ایمان پرورد!
بوسی اگر ندهی مرا ای دلبر گلگونقبا
لب را کشایم با هجا حرفی که چندان پرورد
لطفت به طغرل عام کن بوسی بدو انعام کن
«سرخوش ورا با جام کن تا مدح سلطان پرورد»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به شادی و استفاده از شراب دارد. شاعر از ساقی میخواهد که میکشی را پر کند و میخانه را باز کند تا دلها از غم رها شوند و به نشاط و خوشحالی برسند. شاعر به قدرت و اثرات شگفتانگیز شراب اشاره میکند و آن را وسیلهای برای احیای روح و افزایش زندگی توصیف میکند. همچنین، با بهرهگیری از تصاویری زیبا، به وصف معشوق و جذابیتهای او میپردازد و تأکید میکند که زندگی جز با لحظات شاد و سرخوشی معنا ندارد. در نهایت، شاعر به بوسیدن و محبت از معشوق اشاره میکند و بر اهمیت عشق و دوستی تأکید میورزد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، لیوان را پر از می کن که آن نوشیدنی نیرویی دارد که مستی را افزایش میدهد، غم را میزداید و شادی به همراه میآورد و جان را سرشار میکند!
هوش مصنوعی: در را به میخانه وا کن و شروع به پر کردن جامها کن. دل را با شراب آشنا ساز و انواع نغمهها را پرورش بده!
هوش مصنوعی: از شراب قرمز به من بنوشان تا در محفل صحبت کنم و از حالی که بر اثر مستی به دست آوردهام، بگویم.
هوش مصنوعی: در زیر سایه درخت سرو و کنار چشمه، داشتن یک کوزه خوشایند است! دل را از اندوه پر کرده و به او میگوید که شادمان باشد و لذت ببرد!
هوش مصنوعی: بهار که میرسد، گلها در کنار هم میرویند و صدای خوشی به گوش میرسد، این همه به خاطر لطافت و زیبایی زندگی است که موجب شادی و نشاط میشود.
هوش مصنوعی: با ورود مردی رنگین به باغ، فضا به زیبایی و شگفتی تغییر پیدا کرد. زمان شادی و لذت نوشیدن فرا رسیده و همه تمایل دارند از جام می بنوشند، به شرطی که ساقی لطف و محبت کند.
هوش مصنوعی: زندگی به من اجازه نمیدهد که همیشه در غفلت باشم. مدت زیادی است که تحت تأثیر شراب هستم و به همین خاطر صدایم را مانند نی به گوشها میرسانم؛ نیای که از نیستان رشد کرده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی از آن می نوشید که جان را سرشار میکند، حتی اگر خاموش و بیسخن باشد، با یک جرعه از آن، مانند دریا پر از مروارید خواهد شد و گنجینهای از ویژگیهای والای انسانی را در بر خواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر کسی به دل کسی ضربه بزند، ممکن است اعتقادش را از دست بدهد یا برعکس، به اعتقادی عمیق برسد. این اوضاع بسیار شگفتآور است و قدرت الهی در آن دیده میشود.
هوش مصنوعی: پرندگان را مانند عنقا میکند، نادانها را به دانش میآراید، مردگان را زنده میکند؛ او انسانی است همانند عیسی که جانها را پرورش میدهد!
هوش مصنوعی: از درد و رنج ناتوانی، موجودی بزرگ و قدرتمند همچون سیمرغ به وجود میآید. وقتی که بر قلهای از قدرت و حکمت مانند عنقا دود و بخار بالا میرود، فرمانی از خداوند، همچون سلیمان، بر آن حاکم میشود.
هوش مصنوعی: گل از زیبایی تو شکوفا میشود و کوثر به خاطر جلوهات شرمنده است. آب حیات از لذت تو در دل شبهای تاریک زنده است.
هوش مصنوعی: در دل انسان شور و هیجان زیاد میشود و افکار آشفته را از ذهن دور میکند. مانند بارانی که در فصل بهار میبارد و زمین را پر از جواهرات میکند.
هوش مصنوعی: اگر یک قطره باران بر زمین بیفتد، زمین مانند مروارید درخشان خواهد شد. اگر روحالامین (فرشته وحی) خبرهای الهی را به همراه بیاورد، این وضعیت به وجود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: دل از او روشنی میگیرد و تن قوی و نیرومند از اوست. زیبایی حور را نیز از او میدانیم و اوست که ما را در بهشت رضوان پرورش میدهد.
هوش مصنوعی: غم را از دل دور میکند، او مانند آب حیات است که سیراب کننده کوثر میباشد و از احسان و نیکیهایی که پروردگار به او عطا کرده، خجالت میکشد.
هوش مصنوعی: اگر تصویر او در کوه بیفتد و بدون راه و جواهر، مانند بدخشان تا ابد جواهر درخشان پرورش یابد!
هوش مصنوعی: در سرزمین وجود انسان، جز شراب عشق چیزی نیست. هر قطره از آن، مانند مرواریدهایی از باغ عدن است و رنگهای زیبای مختلفی را پرورش میدهد.
هوش مصنوعی: شخصی که نیازمند و بیپناه است، میتواند مانند حاتم طایی باشد و در نام و یادش بزرگ شود. اگر هر دو در یک جا جمع شوند، به مانند رستم، دلیر و شجاع خواهند شد و نامی پرآوازه برای سرزمین سیستان خواهند ساخت.
هوش مصنوعی: اگر دیو از او بهرهبرداری کند، ریو نابود میشود و مانند مصاف گیو در جنگ با ترکها، از او چیزی باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: در میخانههای مغان، تمام افراد از جوان تا پیر، هر لحظه از شادی و لذت زندگی صحبت میکنند و از خوشی میگویند که برای یک کشاورز و زحمتکش به بار نشسته است.
هوش مصنوعی: خواننده، اکنون با صدای زیبا و لحن عراقیات، از پرده بیرون بیا و در این مجلس خوشبو و شاداب، شادی و طراوت بیاور!
هوش مصنوعی: همیشه در حال نوشیدن و لذت بردن باش، هم مینوش و هم زندگی کن. زیبایی و خوشی را از نوشیدنیها و زیباییهای زندگی بگیر، زیرا این زندگی انسان را شکل میدهد و پرورش میدهد.
هوش مصنوعی: ساقی زیبا از خداوند کمک خواسته بود تا به او در ارائه جامی که جهان را نشان میدهد، یاری رساند. یاقوتی به شکل لبهای سرخ، همچون غنچهای خندان، پرورده شده است.
هوش مصنوعی: زلفهای سیاه او مانند ماری افسونگر و جذاب است که بر گردن خود دامی پیچیده دارد.
هوش مصنوعی: قد و قامت سرو و صنوبر را با زیبایی خورشید مقایسه کرده و میگوید که خورشید به خاطر زیبایی آنها به زمین آمده و از آنها الهام گرفته است. همچنین به دندانهای زیبا و درخشانش اشاره میکند که همچون مرواریدی گرانبها هستند و به نظر میرسد که از دل طبیعت پرورش یافتهاند.
هوش مصنوعی: چشمان او وقتی به ابروی قزح نگاه میکند، مانند تیر از مژههایش خون بسیاری از بیگناهان را به زمین میریزد.
هوش مصنوعی: صورت او مثل آتش است و کمربندش مانند مار. بدون آتش او بیمار است و با خود چه درمانی میتواند داشته باشد؟
هوش مصنوعی: به صورت ساده میتوان این متن را اینگونه بیان کرد: به چهرهاش مانند غروب نگاه کن که چقدر زیباست و رطوبت گلبرگهایش به هر صفحه از زندگیاش ادعا میکند که نشانههای پروردگار را دارد!
هوش مصنوعی: گل به خاطر زیبایی و تأثیری که از روی او میگیرد، شرمنده و بیقراره، و شبنم هم از ماهیت او خجالتزده است. همچنین، سنبل (گیاه خوشبو) آنچنان تحت تأثیر او قرار گرفته که گیسوانش به هم ریخته و پریشان شده است.
هوش مصنوعی: خضر، نمایشگر راهنمای من است و بر آب حیات به من هدایت میکند، مانند اسکندر که از تاریکی بیرون آمد، زیرا که پروردگارم به من کمال بخشیده است!
هوش مصنوعی: نگاهی به خال و زلف آن هندوی زیبا بینداز، آیا آن مسیحی بازیگوش و بیخبر از حفظ قرآن نمیتواند ترسیده و متاثر شود؟
هوش مصنوعی: او چهره خود را میپوشاند و مانند یک ماه در پوشش قرار میگیرد. او مانند شهابی تند و بیرحم است که تیری با دقت و قوت پرتاب میکند.
هوش مصنوعی: به سمت باغ میآید تا گلهای زیبای اقحوان را تماشا کند، و صد چشم را میآورد تا از آن گلهای زیبا محافظت کند.
هوش مصنوعی: از زیبایی تو میخواهم بگویی که چگونه بوسهای به لبانت بزنم. خال سیاه تو را از چهرهات برمیدارم، چون هندوها به مذهب خود باور دارند.
هوش مصنوعی: اگر تو به من بوسهای ندهی، ای دلبر زیبای گلفام، من لبهایم را باز میکنم و با کلمات و حروفی که به دقت پرورش دادهام، صحبت میکنم.
هوش مصنوعی: لطف و محبتت را به طغرل همگان نثار کن و با رفتار خوب و هدیه او را شاد کن. او را با می و نوشیدنی خوشحال کن تا بتوانی به روزگار سلطان و پرورش او مدح و ستایش کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امید عدلش ملک را چون عقل در جان پرورد
خورشید فضلش خلق را چون لعل در کان پرورد
خلقش که گل را برد آب از تابش رای صواب
آن گلشکردان کافتاب اندر صفاهان پرورد
اقبال او خزران ستان با عدل شد همداستان
[...]
ساقی بده رطل گران، زان می که دهقان پرورد
انده برد، غم بشکرد، شادی دهد، جان پرورد
زان دارو درد کهن، پیمانهای داده به من
کش خضر در ظلمات دن، چون آب حیوان پرورد
برخیز و ساز باده کن، فکر بتان ساده کن
[...]
ساقی بده رطل گران زان می که دهقان پرورد
انده برد غم بشکرد شادی دهد جان پرورد
در خم دل پیر مغان در جام مهر زر فشان
در دست ساقی قوتجان رخسار جانان پرورد
در جان جهد زان پیشتر کاندر گلو یابد خبر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.