بخت باید مرد را در هند پر دیو و پری
بخت اگر آید به سر، موری سلیمانی کند
زور طالع بین که مفلوکی ز اهل مدرسه
حکمرانی بر سپاه شاه کیهانی کند
میر شمشیر است ملایی که از بهر نمود
بر میان چون ترکشی بندد، قلمدانی کند
مشق تیراندازی و اسب عراقی تاختن
خان ما، بعد از خطاب خانخانانی کند
لشکر خود را کند استاده با تیر و تفنگ
عید قربان، گوسفندی را چو قربانی کند
بس که نامردی بود کارش به میدان وغا
می گریزد از زنی، گر حیز ترسانی کند
در سواری تا نیفتد بر زمین از پشت اسب
قاش زین را با دو دست خود نگهبانی کند
بر سردفتر چو بنشیند به انداز حساب
فرد را فریادی از تحریر نادانی کند
گر سخن در مجلس شه بگذرد از کیقباد
نقل عالمگیری اشعار خاقانی کند
آنچه بر هر کودکی روشن بود چون آفتاب
سر به گوش شه گذارد، عرض پنهانی کند
شاه اگر پرسد که اصل ناقه صالح چه بود
از خری، تعریف ذات گاو پالانی کند
قاضی دهلی چو گیرد رشوه بیجا ز خلق
بهر تنبیهش ستم بر شیخ ملتانی کند
غیر سرنای گلویش ساز دیگر کوک نیست
از نی انبان شکم چون بادپرانی کند
سوی بینی می برد از دست نافهمیدگی
در دهان خود گر انگشت پشیمانی کند
وقت آن آمد که گر رختی بدوزد بهر خود
از فلاکت، بند تنبان را گریبانی کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به نقد و طنز اجتماعی در هند پرداخته و ناهنجاریها و ضعفهای عدهای از افراد را به تصویر میکشد. شاعر به توصیف شخصیتهایی میپردازد که با وجود بخت و اقبال، به دلیل بیلیاقتی و نبوغ نداشتن، نمیتوانند از فرصتها بهرهبرداری کنند. مثلاً، فردی که در میدان جنگ فرار میکند یا قاضی که رشوه میگیرد، همه نشاندهنده فساد و ناتوانی هستند. همچنین اشاره شده که علیرغم ظاهر و مقام، بسیاری از این افراد به درستی وظایف خود را انجام نمیدهند و در نهایت بر مشکلات خود دامن میزنند. شاعر به وضوح به این واقعیتها با زبانی طنزآمیز و انتقادی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: سرنوشت باید به مردی که در هند زندگی میکند، کمک کند. اگر بخت به سرنوشت کسی بیفتد، او میتواند مانند سلیمان، تواناییهای فوقالعادهای پیدا کند.
هوش مصنوعی: با نگاهی به سرنوشت و مقدر بودن، متوجه میشویم که فردی بیچاره از میان دانشآموزان توانسته است بر نیروهای عظیم سلطنتی حکمرانی کند.
هوش مصنوعی: شخصی که در مقام رهبری و هدایت است، باید به گونهای عمل کند که نه تنها در ظاهر جذاب باشد، بلکه در عمل نیز قدرت و تسلط کافی داشته باشد. اگر او جدا از نشان دادن تواناییهایش، بر معانی و اهداف نیک نظارت کند، میتواند تأثیرگذار واقعی باشد.
هوش مصنوعی: آموزش تیراندازی و سواری بر اسب عراقی، پس از اینکه خان ما با سرداری بزرگ سخن میگوید، اهمیت پیدا میکند.
هوش مصنوعی: سربازانش را مسلح کرده و آماده کرده است تا در روز عید قربانی، گوسفندی را به عنوان قربانی ذبح کنند.
هوش مصنوعی: این شخص به قدری نامرد و بزدل است که در میدان نبرد از یک زن هم میترسد و فرار میکند، اگر او را بترساند.
هوش مصنوعی: کسی که سوار بر اسب است باید با دقت و توجه از زین اسب مراقبت کند تا نیفتد؛ یعنی باید به طور مستمر با دستانش آن را نگه دارد و مواظب باشد.
هوش مصنوعی: وقتی بر ثبتکننده اسناد نشسته میشود، به اندازه هر فردی که حسابش را مینویسد، صدایی از نادانی او به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: اگر در مجلس شاه صحبت شود، کسی از داستان کیقباد و اشعار عالمگیر خاقانی سخن خواهد گفت.
هوش مصنوعی: آنچه برای هر کودکی بهوضوح مثل آفتاب روشن است، به آرامی به گوش پادشاه رسانده میشود و بهطور پنهانی مطرح میشود.
هوش مصنوعی: اگر پادشاه بپرسد که اصل و نسب شتر صالح چه بوده، شخصی از نظر خود توضیحی درباره ماهیت و ویژگیهای گاو پالانی ارائه میدهد.
هوش مصنوعی: قاضی دهلی وقتی رشوه ناحق میگیرد، به جای اینکه به وظایف خود به درستی عمل کند، ستمی بر شیخ ملتانی روا میدارد تا دیگران را تنبیه کند.
هوش مصنوعی: صدای سرنا و نوای دلنواز او را نمیتوان با ساز دیگری مقایسه کرد. صدای او مانند نی، از دلش برمیآید و هنگامی که به پرواز در میآید، مانند بادی است که همه را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: چشم میگوید، چون نمیفهمد که باید به کجا نگاه کند، اگر درمیان گفتارش به یاد اشتباهاتش بیفتد، انگشتانش را به نشانه پشیمانی به دندان خواهد گزید.
هوش مصنوعی: زمانی فرا رسیده که اگر کسی بخواهد از مشکلات و سختیها فرار کند، باید به طور جدی و با تلاشی پیگیر برای بهبود وضعیت خود اقدام کند و از محدودیتها و موانع رهایی یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روی مرجانی ز چشمم دوست پنهانی کند
تا سرشک چشم من چون روی مرجانی کند
چون نبیند لعل ریحانی لبش با لعل خویش
ای بسا چون خویش بیند لعل ریحانی کند؟
چون کمان ابروش دارد قامت من چون کمان
[...]
زلف سرمستش چو در مجلس پریشانی کند
جان اگر جان را نیندازد گرانجانی کند
عقلها را از پریشان زیستن نبود گزیر
اندر آن مجلس که زلف او پریشانی کند
تا پریشان نیست بر سوسن همی ساید عبیر
[...]
در گناه هر که عفوت خویش را بانی کند
ایمنش در ظل خویش از قهر ربانی کند
خواهد ار اجر عبوری بردرت مور ذلیل
ایزدش شاهنشه ملک سلیمانی کند
صد جهانبانش به دربانی رود هر پادشه
[...]
بحر طبعم در سخن چون گوهر افشانی کند
در صدف گوهر ز خجلت چهره مرجانی کند
مفلسی دست تهی بر سودن ارزانی کند
پنجهٔ بیکار بیعت با پشیمانی کند
چشم من از درد بیخوابی در این وادی گداخت
سایهٔ خاری نشد پیدا که مژگانی کند
از حیا هم شرم میدارم ز ننگ اشتهار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.