گنجور

 
طغرای مشهدی

ای دل از خاطر برون کن طره جانانه را

یاد دارد چون تو این زنجیر، صد دیوانه را

ساغر از پا گربیفتد، می پرستان را چه غم

شیشه می گیرد به گردن، خون صد پیمانه را

 
sunny dark_mode