ز دل با تو ای شوخ شیرینشمایل
چه گویم که کارت نیفتاده با دل
گرفتم که از حال دل با تو گویم
ترا ز آن چه پروا مر از آن چه حاصل
که آگاهی از حال کشتی نشینان
ندارند، وارستگان سواحل
ز احوال پس ماندگان فیافی
چه دانند آسودگان منازل
ستمگر نگارد ستمکش دل من
که دارد زمشگین کمندی سلاسل
بامید رحمی بکویت فرستد
زآهم رو احل زاشکم قوافل
چو گردد همه مشکلات از تو آسان
بود تا بکی کار من از تو مشکل؟
دلی دارم از تیغ جور تو زخمی
دلی دارم از تیر ناز تو بسمل
دلی بی تو پر خون و از عیش فارغ
دلی با تو مشغول و از غیر غافل
چو بستی بمن عهد الفت ندانم
که تعلیم کردت که پیوند بگسل؟
بیاد تو گرینده تا کی شتابم
زوادی بوادی ز منزل بمنزل
مرا پیش ازین دست و پائی بد اکنون
یکی مانده بر سر یکی رفته بر گل
ازین پس پسندی چو بر من تطاول
برم داوری پی فخر قبایل
علی ولی آنکه آمد ثنایش
طراز مجالس فروغ محافل
مماثل نبودی بجز ذات پاکش
معاذالله ارداشت ایزد مماثل
شد اکلیل گردون از آنرو که باشد
مه نوبنعل سمندش مشاکل
پی تشنگان زلال سحابش
انامل محیط کفش را جداول
تو آن بحر جودی که در وقت احسان
فشانی ز بس گوهر از دست باذل
سپهرش که باشد ترا از گدایان
نگردد باین وسعت ذیل حایل
تو آن مرد رزمی که در روز هیجا
کنی بر میان تیغ کین چون حمایل
گریزندت از پیش وادی بوادی
هژبران سالب دلیران صایل
بست بال جبریل اگر بر سلیمان
شدی سایه گستر جناح حواصل
بامر تو دوشیزگان چمن را
ریاح لواقح نماید حوامل
بر گوهرت ماه تابنده هابط
بر اخترت مهر رخشنده آفل
بکوی تو طایف شهان طوایف
بسوی تو مایل مهان قبایل
فروغی رسد گر زرایت زمین را
بگردد میان خور و ماه حایل
خرد بنگرد گر بقصر جلالت
بود در برش آسمان از سوافل
خوشا آنکه باشد بکوی تو شایق
خوشا آنکه باشد بسوی تو مایل
شها با وجود تو فوج ادانی
شها با وجود تو قومی اراذل
بناحق نشستند اگر چند روزی
رؤوس منابر فراز محافل
نباشند با هم تن و جان مشابه
نباشند با هم خس و گل مشاکل
عدو گو مزن دم که امر خلافت
نخواهد شواهد نخواده دلایل
بجزتو که کنده ز جا باب خیبر
بجز تو که بخشیده خاتم بسایل
الا تا ز فیض مدیح تو هر دم
فضایل فزاید مرا بر فضایل
نشاید مرا جز مدیح تو شاهد
نباشد مرا جز خیال تو شاغل
نجنبد بیانم بوصف ادانی
نگردد زبانم به مدح اراذل
کسی کو بتعداد فضل تو کوشد
فیاخیر قول و یا خیر قائل
عجب نیست گر سر بگردون رسانم
بفرقم گر از مرحمت گستری ظل
الا تا درین کاخ، گردنده اختر
بود گاه طالع بود گاه آفل
محب تو با چرخ گردد برابر
عدوی تو با خاک گردد مقابل
به کام محب تو شهد و عدویت
به جامش مبادا به جز زهر قاتل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، احوال عشق و دلتنگی شاعر را به تصویر میکشد. شاعر با اشاره به زیبایی معشوق و درد فراق، در ابیاتی بیان میکند که علیرغم دلبستگیاش، مشکلاتی از طرف معشوق بر دلش تحمیل شده است. او از زخمهایی که عشق به او تحمیل کرده میگوید و به امید رحمت معشوق، احساسات و دلتنگیهایش را ابراز میکند. در ادامه، شاعر با اشاره به مقام و فضایل معشوق، او را به عنوان بهترین و بینظیرترین فرد معرفی میکند و در نهایت، دعا میکند که عشق او همواره بر دلش سایهافکن باشد و از زهر کینه و دشمنی در امان بماند. این ابیات، ترکیبی از احساسات عاشقانه و تمجید از معشوق است که نشاندهنده عمیقترین احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: با قلبم چه بگویم ای زیبای بازیگوش که دل من به دست تو نیفتاده است.
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم حال و احوال دلم را با تو در میان بگذارم، اما نگرانی من این است که از چه چیزهایی بگویم که به دردم بخورد و برای تو نیز اهمیت داشته باشد.
هوش مصنوعی: کسانی که در سواحل زندگی میکنند و خود را از مشکلات دور نگهداشتهاند، از وضعیت و حال کسانی که در دریا به سر میبرند خبر ندارند.
هوش مصنوعی: آسودهخفتگان در آرامش، از شرایط و وضعیت کسانی که در تلاش و تلاش برای زندگی هستند، چه میدانند؟
هوش مصنوعی: ستمگری به من نگاهی کرد که در دل من نشانههای غم و زنجیرها را میبیند.
هوش مصنوعی: با امید اینکه رحم و لطف تو به من برسد، از دل شاداب خود، کاروانهایی را به سوی تو میفرستم.
هوش مصنوعی: زمانی که تمام سختیها و مشکلات از جانب تو آسان شود، چه زمانی کار من میتواند از تو دشوار باشد؟
هوش مصنوعی: دلم زخمهایی از بیرحمیهای تو دارد و به خاطر ناز و لطافت تو نیز مانند یک شکار شده است.
هوش مصنوعی: دل من بی تو غمگین و پر از درد است، اما وقتی که با تو هستم، سرگرم و مشغولم و از دیگران غافل میشوم.
هوش مصنوعی: وقتی که به من در دوستی وفا کردی، نمیدانم کدام آموزش باعث شد که این پیوند را بشکنی؟
هوش مصنوعی: تا کی باید به یاد تو گریه کنم و سریع در این راهها از یک جا به جای دیگر بروم؟
هوش مصنوعی: من قبل از این مشکلات زیادی داشتم، اما حالا فقط یک مشکل باقی مانده و یکی از آنها هم رفته و به خاک سپرده شده است.
هوش مصنوعی: از این به بعد هرگاه دیگران بر من برتری جویند، من به قضاوت در مورد افتخار قبایل میپردازم.
هوش مصنوعی: علی، ولی کسی است که نام و یادش زینتبخش محافل و مجالس است.
هوش مصنوعی: هیچ چیز را نمیتوانی مشابه او پیدا کنی، جز خود او که پاک و آزاد از هر عیب و نقص است. خداوند هیچ همتایی ندارد.
هوش مصنوعی: به خاطر آنکه ماه ترکتازی میکند، گردونه آسمان زیبایی خویش را بهدست آورده است.
هوش مصنوعی: افراد thirsty (تشنگان) به دنبال آبی زلال و پاک از باران هستند. در این راستا، دستان آنها با آب پاکی که در جویبارها جاری است، در تماس است.
هوش مصنوعی: تو مانند دریایی بزرگ و سخاوتمند هستی که در زمان نیکی، به اندازهای از گوهر و نعمتها را پخش میکنی که به دست بخشندهها هم نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر تو به سپهر خود نگاه کنی، هیچ گاه از گدایان فاصله نخواهی گرفت و زیر سایهای بزرگ و وسیع قرار نخواهی گرفت.
هوش مصنوعی: تو آن مرد جنگجویی هستی که در روز نبرد، با شجاعت و دلیری از میان شمشیرها و خطرات عبور میکنی و همچون سپری محکم در برابر مشکلات ایستادهای.
هوش مصنوعی: آنها از پیش تو فرار میکنند و به درهای پر از سرزمینهای هژبر میروند، جایی که دلیران و نیرومند در آنجا حاکم هستند.
هوش مصنوعی: اگر بال جبریل بر سلیمان گسترده شود، سایهاش بر سر پرندگان خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: به خاطر وجود تو، دختران چمن به مانند گلهای بارور میدرخشند و حاصلخیز میشوند.
هوش مصنوعی: بر جواهر تو ماهی درخشان وجود دارد و بر ستارهات خورشیدی تابان و درخشان میتابد.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که گروههای مختلف و بزرگان قبیلهها به سوی تو جذب میشوند و به کاخ یا محل تو میآیند. این نشاندهندهی جذابیت و احترام زیادی است که به تو دارند و به خاطر مقام و جایگاهت به سمت تو حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: اگر نوری از خورشید به زمین بتابد، نور آن میتواند باعث شود که زمین در میان خورشید و ماه قرار گیرد و این دو را از هم دور کند.
هوش مصنوعی: عقل و درک انسان باید توجه کند که اگر به منزلت و عظمت او در قصرش نگاه کند، آسمان بر سرش سایهافکنده است و از پایینترها بر او میتابد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که دوست دارد به سمت تو بیاید و مشتاق حضور در کنار توست.
هوش مصنوعی: ای شاه، با وجود تو، گروهی از پستتریها و فرومایگان به عدد بسیار زیاد هستند.
هوش مصنوعی: هر چند که مدتی بر روی منابر صحبت کردند و در محافل ظاهر شدند، ولی نمیتوانند حق را نادیده بگیرند.
هوش مصنوعی: اگرچه بدن و روح امکان دارد که در کنار هم وجود داشته باشند، اما مانند علف و گل از هم متفاوتند و هر کدام ویژگیها و ماهیت خاص خود را دارند.
هوش مصنوعی: دشمن را نباید به سخن آورد، زیرا نشانههایی وجود ندارد که نشان دهد خلافت خواهد آمد. دلایل و شواهدی در این زمینه نیست.
هوش مصنوعی: غیر از تو که همانند کسی که دامن بر کمر گرفته و از جایش کنده میشود، کسی نیست. غیر از تو که به دیگری فخر کرده و چیزی از خود نداشته است.
هوش مصنوعی: ای کاش هر لحظه از نعمت ستایش تو، ویژگیهای نیک من بیشتر شود و بر خوبیهایم افزوده گردد.
هوش مصنوعی: جز تو کسی را شایسته ستایش نمیدانم و هیچ چیزی جز تصویر تو ذهنم را مشغول نکرده است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم توصیف کنم، زبانم به سوی کسانی که ارزش و مقام ندارند، نرود و نتواند به ستایش آنها بپردازد.
هوش مصنوعی: کسی که به اندازه فضلت تلاش میکند، یا در کلام خود خوب میگوید یا در بیان خود خوب عمل میکند.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر سرم را به آسمان ببریم، چرا که در حالتی که لطف و محبت تو گسترش یابد، من هم به دور از آن نمیمانم.
هوش مصنوعی: به راستی که در این کاخ، ستارهای میچرخد، گاهی خوششانسی و گاهی بدشانسی.
هوش مصنوعی: محبوب تو در برابر دشمن تو، با تو حرکت میکند و در مقابل او، خاک میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر رضایت معشوق تو، هر چیزی شیرین و خوشایند است و هر چیزی غیر از آن، به جز زهر کشنده، نباید به او برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو دولت قدم کرده از سررسیدم
بعالی جناب تو مخدوم مفضل
مرا ازوحل پای در گل که درمان
نهاد از سر منع دستیم بر دل
بدینسان تو مداح نو را پسندی
[...]
ز من بشنو ای خواجه پیرانه پندی
گرت در نصیحت مزاجیست قابل
اگر جاه جوئی بجمع اعاظم
و گر جای خواهی بجرگ افاضل
مکن بخل را پیشه در هیچ حالی
[...]
چو پیوند با دوست می خواهی ای دل
ز چیزی که جز اوست پیوند بگسل
مکن شهپر عرش پرواز خود را
درین وحشت آباد آلوده گل
تو را ذروه اوج عزت نشیمن
[...]
بر آنم که از دلبران بر کنم دل
نه سهل است کار چنین رب سهل
تو توفیق ترک هوا بخش یارب
که این شیوه آسان نماییست مشکل
دلا تا بکی سازد از ساده لوحی
[...]
زآمیزش جسم و آلایش جان
چنان گشتی از جوهر خویش غافل
که جان رابه صد فکرت از تن بدانی
زهی فکر باطل زهی جهل کامل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.