تاز بازم ایر من در . . . ن هر زن بارهای
زین مناره شبه ابری . . . یگان چون بارهای
بدرگی، سرخی، درازی، کفتهای، آشفتهای
کافری، . . . س دشمنی، . . . ن دوستی، . . . نبارهای
فاخته طوقی، شتر لفجی، غضنفر گردنی
خر سری، غژغا و مویی، اعوری، عیارهای
زین سرایوئی، یک اندامی، درشتی، یردلی
مغ کلاهی، مغ روی، بر آب رود افشارهای
بد . . . سی، جغریق کاری، پای لغزی، سرزنی
بلغم اندازی، کلی، سرگبن کشی، گه خوارهای
پر خدویی، زشتخویی، خیرهرویی، خربطی
چوب کوبی، آهن و پولاد و سنگ خارهای
معده کوبی، ناف کاوی، دل دری، شش افکنی
گرده گون رود آکنی، تن سوزهای، . . . ن خارهای
دوغ ریزی، رب روی، لوطی نژادی، . . . ن دری
عاشق . . . نی که دارد درگه و در سارهای
تیز خشمی، زود خشنودی، قناعتپیشهای
داروی هر دردمندی، چارهٔ بیچارهای
بینی اندر گبر کان تا ز تن چون بنگری
کوه تازی، تاز بینی در بن هر تازهای
هرزمان در رومه گه بیزمن چون بنگری
هر نخی چون دانگ سنگی هر رگی چون بارهای
گاه . . . ن گردنش بینی برابر داشته
پیر پنجه ساله را با کودک گهوارهای
از سر نیمور من هرگز کجا بیرون شود
عشق هر سرگینفروشی، مهر هر . . . نپارهای
هر کرا زین . . . ر سرخ و سخت من درخور بود
رایگان . . . یان کنم بیرشوت و بیتارهای
ایری سخت رایگا آواز در عالم زدم
تا بدین آواز باز آیند هر آوارهای
خوردن ایر مرا بر خیره گر منکر شدند
دیدنش اجرای . . . لان را کم از نظارهای
چون سنایی شاعری برسازم از نیمور اگر
بر سر نیمور ترساوار بندم شارهای
هم بر آن وزن سنایی گفت سلمانی بچه
عقل و جانم برد شوخی، آفتی، پتیارهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات و تجارب شاعر در مورد عشق و روابط انسانی است. شاعر از زیباییها و زشتیهای محبت و دوستی صحبت میکند و به تضادهای موجود در روابط اشاره دارد. او دربارهی انسانهایی که در زندگی با آنها برخورد کرده و تواناییهای مختلفشان مانند خشم، دوستی، و بیتفاوتی را توصیف میکند. شاعر از عشق و وابستگیهای عاطفی سخن میگوید و بر این نکته تأکید دارد که احساساتش واقعی و بیریا هستند. او همچنین به سختیهای زندگی و انتخابهای دشوار اشاره کرده و تلاش میکند تا دیگران را از تجربههایش آگاه کند. در پایان، شاعر به نوعی خودآزمایی میپردازد و برگزیدههای خود را با شاعران دیگر مقایسه میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به توصیف زیبایی و جاذبهای خاص اشاره دارد. شاعر به گونهای تصویر میکند که مانند ابرها در آسمان، زیباییاش در بلندی و علو قرار دارد و به تبع آن، دیگران را به سمت خود میکشاند. در این تصویر، زنانی که به او نزدیک میشوند، به مثابه بستری برای زیبایی او در نظر گرفته میشوند. شاعر همچنین از حس تنهایی و یگانگی در این مضمون سخن میگوید.
هوش مصنوعی: تو دارای ویژگیهای خاصی هستی؛ گاهی سرخ و دراز به نظر میرسی، و رفتارهایت میتواند نشاندهندهٔ ناامیدی و پراکندگی باشد. در عین حال، چهرهات نشاندهندهٔ دشمنی است، اما امکان دوستی نیز در تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: پرندهای به نام فاخته، شتری با ویژگیهای خاص، شیری با گردن بلند و خوکی سر بزرگ، حیواناتی با موهایی نامتعارف و چهرههایی که حالت خاصی دارند، همگی اینجا حضور دارند.
هوش مصنوعی: در این منزل، یک جوان قد بلند و خوش قامت، با کلاهی مخصوص، در کنارهی رود ایستاده و آب را با دستانش میراند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگیهای منفی و ناپسند یک شخص یا رفتار میپردازد. به نوعی، فردی را به تصویر میکشد که در کارهایش مرتکب اشتباهاتی میشود و به دنبال تحریک و ایجاد مشکل برای دیگران است. او ناپایدار و بیثبات است و به نظر میرسد که درگیر احساسات منفی مانند کینه و تنش است. این توصیف به طور کلی نشانی از شخصیتی دارای مشکلات رفتاری و روانی است که به دیگران آسیب میزند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شخصی به زیبایی و خوبی خود میبالد و در عین حال از زشتخویی و صفات ناخوشایند دیگران نیز سخن میگوید. او از اشیاء سخت و محکم مانند چوب و سنگ یاد میکند، که میتواند نشانهای از قدرت و استحکام باشد. به طور کلی، این جمله به تضاد میان زیباییهای ظاهری و زشتیهای باطنی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان تفکرات و احساسات عمیقی درباره تجربیات انسانی میپردازد. در آن به اعمال مختلفی اشاره شده که به نوعی نماد تلاش و سختیهای زندگی هستند. همچنین به احساسات و تغییرات درونی اشاره میکند که عمیقاً با وجود انسانی در ارتباط است. به طور کلی، این متن میتواند نشاندهندهی چالشها و دردهای زندگی باشد که انسانها با آن مواجه میشوند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک فرد عاشق میپردازد که به عنوان یک لوطی و با پسزمینه اجتماعی خاصی معرفی شده است. او در دنیایی که سرشار از رنگ و عطر زندگی است، عشق میورزد و به دور از قید و بندها، به معشوق خود توجه دارد. به عبارت دیگر، این فرد در جستجوی عشق و حقیقت زندگیاش است و تلاش میکند تا با تمام وجود به احساساتش پاسخ دهد.
هوش مصنوعی: شما دارای خشم و غضب سریع هستید، اما به سرعت هم راضی میشوید. قناعت و رضایت در زندگی، بهترین دارو برای کسانی است که در مشکلات و دردها گرفتار هستند و میتواند راهحلی برای کسانی باشد که در سختی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: اگر به چهره زرتشتیان نگاه کنی، از جسمشان متوجه میشوی که درونشان همچون کوهی از شور و تازگی است و در هر نوآوریای که با آنها روبرو شوی، طراوت و زندهدلی آنها را خواهی دید.
هوش مصنوعی: هر زمان که به آسمان نگاه میکنی، مثل این است که هیچ چیزی در زمان وجود ندارد. هر رشته و هر عضو مانند سنگی محکم و استوار است.
هوش مصنوعی: در بعضی مواقع میتوانی ببینی که پیرمردی که پنجاه سال سن دارد، با کودکی که در گهواره است، در یک سطح و برابر قرار دارد.
هوش مصنوعی: عشق من از دل نیمور نمیتواند خارج شود، مانند کسانی که از زندگی خود تنها چیزهای بیارزش و زشت را به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از این مقام و ویژگیهای من شایسته و لایق باشد، من بدون هیچ توقع و دریغی به او کمک میکنم و نیازی به هیچ گونه رشوه یا وابستگی ندارم.
هوش مصنوعی: در دنیای پر از بلوا، من صدای بلندی سر دادم تا تمام آنهایی که گم شدهاند و راه خود را گم کردهاند، دوباره به سوی من بازگردند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که اگر کسی در دیدن چیزی که من به آن معتقدم، تردید کند یا انکار کند، این انکار برای او بیفایده است و من به تماشای آن ادامه میدهم. گویی تماشای آن چیزی که هست، ارزشی کمتر از نظاره به آن دارد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم شاعری مانند سنایی بسازم، باید در نیمور (محل سکونت سنایی) شادی و نشاطی را به وجود آورم و اگر بر سر نیمور به نوعی فضیلتی حکمفرما باشد، آن را با اشارهای برجسته کنم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به شوخی و مزاحی اشاره میکند و میگوید که همانطور که سنایی به شعر معروف خود اشاره کرده، سلمانی به حالت فراری و بیخبر از خود، هم عقل و هم جانش را تحت تأثیر قرار داده است. او از این وضعیت به عنوان یک آفت یا مشکل نام میبرد که به نوعی نشاندهندهی تأثیرات منفی و ازدحام فکری است. این بیان نشاندهندهی ناپایداری و بیثباتی در زندگی انسانهاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عقل و جانم برد شوخی آفتی عیارهای
باد دستی خاکیی بی آبی آتشپارهای
همین شعر » بیت ۱۸
هم بر آن وزن سنایی گفت سلمانی بچه
عقل و جانم برد شوخی، آفتی، پتیارهای
عقل و جانم برد شوخی آفتی عیارهای
باد دستی خاکیی بی آبی آتشپارهای
زین یکی شنگی بلایی فتنهای شکر لبی
پای بازی سر زنی دردی کشی خونخوارهای
گه در ایمان از رخ ایمان فزایش حجتی
[...]
آه از آن رخسار برق انداز خوش عیارهای
صاعقه است از برق او بر جان هر بیچارهای
چون ز پیش رشتهای در لعل چون آتش بتافت
موج زد دریای گوهر از میان خارهای
این دل صدپاره مر دربان جان را پاره داد
[...]
من کِیَم، بر آستانت خستهٔ بیچارهای
عاشقی سرگشتهای از خان و مان آوارهای
نیست دلجویی که جوید خاطر دلخستهای
نیست دمسازی که سازد چارهٔ بیچارهای
چشم خونبارم اگر بر کوه خونافشان کند
[...]
شد دلم صد پاره و چون لاله بر هر پارهای
سوختم داغی ز عشق آتشینرخسارهای
شد دلم خون تا شود فارغ ز سودای بتان
وه که دارد باز هرسو قصد او خونخوارهای
بهر درمان درد سر دادن طبیبان را چه سود
[...]
ای در آتش از هوایت نعل هر سیارهای
از بیابان تمنای تو خضر آوارهای
میتواند مهربان کرد آن دل بیرحم را
آن که سازد آب و آتش جمع در هر خارهای
بیقراری گر کند معذور باید داشتن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.