ای جهان شرف بتو معمور
یافته از دو پادشا منشور
از خداوند دلدل و قنبر
وز خداوند ناقه و یعفور
پادشاه حسینیان اشرف
شرف دین کردگار غفور
هست در جنب پادشاهی تو
بندگی پادشاهی فغفور
پادشاه سیادتی و تراست
از شرف ملک و از خرد منشور
امت جد تو ترا حشمند
طایعا راغبا بجان مأمور
هیچکس نی ز دل بتو غمگین
هیچکس نی ز تو بتن رنجور
بی هوا خواهی تو در دل کس
ندهد آفتاب ایمان نور
تا دم صور پادشاهی کس
نیست وان تورانسوی دم صور
هست فراش جد او در خلد
شهپر روح و زلف و طره حور
شهر نخشب بفر دولت تست
همچو خلد برین و حور و قصور
چون نبوت بجد تو مختوم
شد فتوت بنام تو مقصور
از عطای کف عطاده تو
یک جهان شاکرند و تو مشکور
عالمی قائل ثنای تواند
زوجه منظوم گوی و چه منشور
نظم و نثر همه ستایش تست
راستی بی دروغ و غیبت و زور
از مدیح تو بر صحیفه عمر
کرده مدحت سرای تو مسطور
عمر من در ثنا و مدح تو باد
تا بود قصر عمر من معمور
صرف در دولت و بقای تو باد
چرخ را مدت سنین و شهور
تا شهور و سنین پدید آرد
دور چرخ بلند روشن و دور
دور باد از خجسته مجلس تو
نکبت دهر پیر و دار غرور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش پادشاهی حسین، که نمایندهای از خداوند و متعالی است، میپردازد. او به ویژگیهای برجسته پادشاه اشاره کرده و برتری دین و شرافت او را بیان میکند. همچنین اهمیت و محبت مردم به پادشاه را ذکر میکند و از دوستی و تعلق خاطر مردم به او صحبت میکند. شاعر بر این باور است که هیچکس از پادشاه غمگین نیست و همه از نور ایمان او بهرهمند میشوند. او تأکید دارد که زندگیاش صرف ستایش و مدح پادشاه است و آرزو دارد تا زمانی که زنده است این مدح ادامه یابد. در نهایت، شاعر از دوری نکبت و غرور دور از شورای پادشاهی دعا میکند.
هوش مصنوعی: ای جهان، تو به واسطه دو پادشاه، شرافت و بزرگی را به دست آوردهای و تحت نظر آنها به خوبی اداره شدهای.
هوش مصنوعی: خداوند به من دل و جان و یاری عطا کند و همچنین از او خواستهام که حیواناتی چون شتر و اسب نیز به من عنایت فرماید.
هوش مصنوعی: پادشاه حسینیان، برترین شخصیت و مصدر شرف و بزرگی در دین خداوند بخشنده است.
هوش مصنوعی: در کنار سلطنت تو، خدمتگزاری برای شاهی دیگر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این بیت به تشریح مقام و ویژگیهای یک پادشاه میپردازد. در آن گفته شده که پادشاه تنها به واسطه شرافت و عظمت ملتش مورد احترام قرار میگیرد و همچنین اشاره شده که خرد و اندیشه او نیز در این مقام نقش بسزایی دارد. به عبارتی، عظمت یک پادشاه نه تنها به خاطر مقامش، بلکه به خاطر فضایل اخلاقی و دانشش است.
هوش مصنوعی: قوم و پیروان جد تو با اشتیاق و رضایت آماده خدمت به تو هستند.
هوش مصنوعی: هیچکس از دل به تو ناراحت نیست و هیچکس از تو به دل بیمار و رنجور نیست.
هوش مصنوعی: بدون اینکه خواسته باشی در دل کسی جایی نداری، مانند آفتاب که ایمان و نور را نمیتاباند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در روز قیامت صور دمیده نشده و آن نشانهی پادشاهی ظهور نکرده، هیچکس نیست.
هوش مصنوعی: در بهشت، خدمتگزار جد او وجود دارد که با زیبایی روح و زلف و موهای پریواری همراه است.
هوش مصنوعی: شهر نخشب به برکت و اقتدار تو شبیه به بهشت و پر از زیباییها و کاخهاست.
هوش مصنوعی: وقتی که نبوت به طور واقعی به پایان رسید، فضائل و خصوصیات جوانمردی تنها به نام تو محدود شد.
هوش مصنوعی: از بخششهای تو، جهان پر از شکرگزاری است و تو خودت نیز شکرگزار هستی.
هوش مصنوعی: وقتی عالمی میتواند به ستایش و تمجید پردازد، پس او همچون یک شاعر میتواند به زیبایی سخن بگوید و درخشان باشد.
هوش مصنوعی: همه اشکال ادبی و نوشتاری، برای ستودن تو وجود دارند؛ زیرا تو صادق هستی و از دروغ، غیبت و ظلم دوری میکنی.
هوش مصنوعی: در زندگیام، همه چیز حول ستایش و مدح تو میچرخد و هر لحظه از عمرم به ثبت نامتو اختصاص دارد.
هوش مصنوعی: زندگی من به ستایش و تمجید از تو بگذرد تا زمانی که عمر من پربار و پررونق باشد.
هوش مصنوعی: امیدوارم که دوران و حیات تو همواره با فضل و نعمت باشد و روزگار به نیکی بگذرد.
هوش مصنوعی: زمان، سالها و ماهها را نمایان میکند و همچنان که به جلو میرود، حرکت جهان و نور آن نیز خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: از جمع خوشحالکننده و خجسته تو، دور باد بدبیاری و تیرهروزی و نیز فریبندگی آن، کهنه و فرسوده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گاه اقبال آبگینه خنور
بستاند ز تو عدو به بلور
ای کهن گشته در سرای غرور
خورده بسیار سالیان و شهور
چرخ پیموده بر تو عمر دراز
تو گهی مست خفته گه مخمور
شادمانی بدان کهت از سلطان
[...]
رخ چو لاله شکفته بر گل سور
زلف چون میغ در شب دیجور
یابد از رنگ آن بهار بها
خیزد از بوی این بخار بخور
ویل کرده بر غم رنج مرا
[...]
مملکت را به نصرت منصور
روزگاری پدید شد مشهور
عارض ملک پادشا که ازوست
رایت او چو نام او منصور
نور عدلش زمانه را سایه ست
[...]
این بهار طرب نهال سرور
که به فرمان شاه شد معمور
روضه عشر تست و بیضه لهو
موقف رامش است و موضع سور
آب او آب زمزم و کوثر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.