عشق سیمین لعبت من کیمیا دارد مگر
روشن و زرین کند کان بت هوا دارد بزر
لعبت سیمین من دارد بزر میل و هوا
ور ندارد بر میان زرین چرا دارد کمر
تا بدیدم شکرین یاقوت پر لؤلؤی او
لؤلؤ از دو جزع من بر کهربا دارد گذر
جان بها دادم بیک بوس لب شیرین او
گفت یاقوتم ازین بهتر بها دارد مگر
عنبرین زلفین او از اژدها دارد نشان
عارض رخشانش از ماه سما دارد اثر
پس مقر اژدها چون شد همیشه عارضش
گه گه از ماه سما بر اژدها دارد مقر
در سر من هست مالیخولیای عشق او
آن نه عاشق کو نه مالیخولیا دارد بسر
هرکه بردارد نصیب از گنج حسن و زیب او
سرور عالی گهر کز بوالعلا دارد گهر
نور چشم صاحب عادل ضیاء الدین که دین
بی ضیاء فر و رایش نه ضیا دارد نه فر
آنکه بر ملک هنرمندی و دانش پادشاست
پادشاهی کو وزیر پادشا دارد پدر
صاحب عادل عمر کو را بنام داد و دین
روز محشر ثانی اثنین اذهما دارد عمر
شاد و برخوردار بادا جاودان از عمر و ملک
صاحب عادل عمر کو چون ضیا دارد پسر
آن هنرمندی که اندر مهتری و سروری
باغ جود و خلق او برو عطا دارد ثمر
آن خداوندی کز آب مهر و نار و کین او
تازه و تر دوست دل دشمن شوا دارد جگر
مهر و کینش آماده مراحباب و مراعداش را
این جزا دارد جنان و آن سزا دارد سقر
از کریمی بر متابع او دهد نفع و منال
وز حلیمی بر منازع نار او دارد ضرر
گر کرم جوئی ازو بی انتها دارد کرم
ور هنر جوئی ازو بی منتها دارد هنر
خوش لقا و خوب سیرت نیست در گیتی کسی
اوست در گیتی که در خورد لقا دارد هنر
توتیای چشم مردم را ز خاک پای اوست
بی بصر باد آنکه بی آن توتیا دارد بصر
مهر او اصل صواب و کین او عین خطاست
حاسد خاطیش در راه خطا دارد خطر
شمه خلق ورا مشک ختا خواندن خطاست
والله ار با خلق او مشک ختا دارد خطر
کف رادش آستین سائلان زرین کند
جود او چون عشق یارم کیمیا دارد مگر
طبع او بحریست کابش هست برو مکرمت
دست او ابریست کاحسان و سخا دار مطر
سال و ماه و روز و شب باران آن و موج آن
بهر هر بیگانه و هر آشنا دارد درر
نیکخواهش باد هر بیگانه و هر آشنا
تا بخدمت بر در خود هر دو را دارد بسر
در خوشی و خرمی بادا بقای عمر او
تا بدین گیتی در امکان بقا دارد بشر
در مثل تا هر کسی گوید که فال نیک و بد
رسته دارد چون گیا را بر گیا دارد ممر
فال کردم دست بدخواهانش زیر سنگ باد
راست چون دستی که سنگ آسیا دارد زبر
تا دعا رد بلا باشد بگفتار نبی
ور دعا سازد سپر هر کز بلا دارد حذر
بر تنش تیر بلای دهر کاریگر مباد
خود نباشد کز دعای اولیا دارد سپر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیبایی میپردازد. شاعر از معشوقهاش با ویژگیهای زیباییشناختی خاصی یاد میکند که او را چون کیمیا و گنجی گرانبها توصیف میکند. با تمجید از چهره و زلف معشوقه، شاعر احساسات عمیق و عاشقانه خود را بیان میکند و تأکید میکند که عشق واقعی درد و ملالی به همراه دارد. همچنین به موقعیت اجتماعی و هنری معشوق اشاره میکند و او را کسی میداند که در دنیا بینظیر است. در نهایت، شاعر دعا میکند که معشوق همیشه شاد و برخوردار بماند و در تلاش است تا به اهمیت عشق و زیبایی در زندگی اشاره کند.
هوش مصنوعی: عشق سیاه و سفید من، مانند کیمیاگری است که میتواند هر چیزی را زیبا و درخشان کند. آیا میتواند این معشوقه را به گونهای روشن و طلایی کند که شایستهی توجه و علاقه باشد؟
هوش مصنوعی: سیمین به بازی من مشغول است، اگر میل و تمایل ندارد، پس چرا کمرش را بسته است؟ با وجود اینکه دورش طلاست، چه دلیلی دارد که از خود بیمیلی نشان دهد؟
هوش مصنوعی: وقتی آن یاقوت شیرین و پر از مرواریدش را دیدم که مانند کهربا از دو قطعه من عبور میکند.
هوش مصنوعی: من جانم را برای یک بوسه از لب شیرین او فدای کردم، اما او گفت که یاقوت از این بوسه ارزش بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: زلفهای خوشبوی او نشانهای از اژدها دارند و چهرهی روشنش نشانهای از ماه سما را در بر دارد.
هوش مصنوعی: پس از آنکه محل سکونت اژدها مشخص شد، بهطور مکرر از ماه در آسمان بر اژدها سایه میافکند.
هوش مصنوعی: در ذهن من احساسی از عشق او وجود دارد، اما نه از آن عاشقانی که با مالیخولیا دست و پنجه نرم میکنند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از زیبایی و جاذبهی او بهرهمند شود، دلی پر از شادمانی و ارزش خواهد داشت که همانند گوهری عالی است و از بزرگترین زیباییها میدرخشد.
هوش مصنوعی: چشم روشنی صاحب عادل، ضیاء الدین، که دین بدون نور و روشنی نه زینتی دارد و نه جذبهای.
هوش مصنوعی: کسی که در زمینه هنر و علم توانمند است، به مانند پادشاهی است که وزیرش از سلالهای برجسته و با دانش و تجربه برخوردار باشد.
هوش مصنوعی: عمر عادل به نام و دین خود در روز محشر به خوبی شناخته میشود و هر دو ویژگی در نزد او مورد توجه قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: خوشحال و بهرهمند باشد همیشه از عمر و ملک. صاحب عادل عمر، به مانند نوری که پسرش دارد، میدرخشد.
هوش مصنوعی: هنرمندی که در مقام بزرگوار و سرور قرار دارد، در باغ generosity (جود) و آفرینش خود، عطا و بخشش میکند و ثمرهاش را فراهم میآورد.
هوش مصنوعی: خداوندی که از آب، محبت، و خشم آفریده شده، همچنان دل دوستان را شاد و دشمنان را نیرومند و با قلبی سوزان نگه میدارد.
هوش مصنوعی: دوست داشتن و دشمنی او باعث شده که من به مراحل مختلفی برسم و اینکه هر کدام از این احساسات باید نتیجهای داشته باشد؛ بهشت پاداش مهر و محبت است و جهنم مجازات کینه و دشمنی.
هوش مصنوعی: از فردی با کرامت، کسانی که در کنار او هستند بهرهمند میشوند، اما از فردی با حوصله، کسانی که با او در تضاد هستند، آسیب خواهند دید.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال لطف و کرم هستی، او بیپایان کرم دارد. و اگر هنر میطلبی، او بیهیچ چشمداشتی هنر را نثار میکند.
هوش مصنوعی: در دنیا کسی مانند او وجود ندارد که هم چهرهی زیبا داشته باشد و هم دارای رفتار نیکو باشد. او تنها کسی است که در زیبایی و هنر با هم ترکیب شده است.
هوش مصنوعی: چشمان مردم با زیبایی او روشن میشود و ارزش دارد. کسی که بدون این زیبایی، بینا باشد، در حقیقت نابینا است.
هوش مصنوعی: عشق و محبت او، درست و صحیح است، اما کینه و دشمنی او، جز اشتباه نیست. حسودان به واسطه کینهورزی خود، در مسیر نادرست و خطرناکی قرار دارند.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که اگر بخواهیم زیبایی و ویژگیهای خاص یک فرد را تنها به خاطر داشتن امتیازاتی مانند عطر یا ظاهری خاص در نظر بگیریم، دچار اشتباه شدهایم. حتی اگر آن فرد زیبا و جذاب باشد، نباید به او فقط به خاطر آن صفات ظاهری توجه کنیم، زیرا ممکن است در واقعیت خطراتی در وجود او نهفته باشد. درواقع، ارزش و ماهیت افراد پیچیدهتر از آن است که تنها بر اساس ظواهر قضاوت کنیم.
هوش مصنوعی: دست رجبی با محبت و بخشندگیاش، همانند طلایی است که به دستهای نیازمندان میرسد. آیا عشق یارم آنچنان باارزش و گرانبهاست که مانند کیمیاست؟
هوش مصنوعی: طبع او مانند دریاست و زلال است. مروت و بزرگی او همچون ابر است که باران رحمت بر زمین میبارد و دارای سخاوت و generosity است.
هوش مصنوعی: زمان و مکان، شامل سال، ماه، روز و شب، همچون باران و موجی است که برای هر فرد، چه آشنا و چه بیگانه، نعمت و ثمراتی به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: خوبی و خوشبختی تمام بیگانگان و آشنایان را آرزو میکنم تا اینکه هر دو در خدمت او و در درگاهش باشند.
هوش مصنوعی: در شادی و خوشی، آرزوی طول عمر او را دارم تا زمانی که انسانها در این دنیا بتوانند زندگی کنند.
هوش مصنوعی: هر کس میتواند بگوید که سرنوشت خوب یا بدی دارد، همانطور که گیاهان به یکدیگر وابستهاند و از یک منبع تغذیه میکنند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به بدخواهان و حسودان اشاره میکند که میخواهند آسیب برسانند، ولی باید بدانند که مانند دستی هستند که برای آسیا شدن سنگ را نگه داشتهاند. در واقع، خواستههای آنها به دلیل اراده و قدرتی که بر او حاکم است، به نتیجه نخواهد رسید و نخواهند توانست به او آسیب برسانند.
هوش مصنوعی: اگر دعا به درگاه خداوند انجام شود، میتواند مانع بلا و مصیبتها باشد؛ چنانکه پیامبر فرمودند. دعا همچنان میتواند مانند سپری عمل کند که انسان را از خطرات حفظ میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بر اثر سختیها و بلاهای زندگی، آسیب ببیند، امیدوارم که او خود را از دعای نیک مردان خدا دور نبیند و به یاد داشته باشد که همین دعای آنها میتواند او را محافظت کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عارضش را جامه پوشیدست نیکویی و فر
جامه ای کش ابره از مشکت وز آتش آستر
طرفه باشد مشک پیوسته بآتش ماه و سال
و آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفه تر
چون تواند دل برون آمد ز بند حلقه هاش
[...]
بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر
گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح
گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر
هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا
[...]
اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر
نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر
اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد
جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟
خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته
[...]
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر
دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر
ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست
باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر
ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست
[...]
مابَقی فی النّاسِ حُرٌّ
لاٰوَلاٰفی الْجِنّ حُرٌّ
قَدْمَضیٰحُرُّ الْفَریَقیْنِ
فُحُلْو اُلْعَیْشِ مُرٌّ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.