عید شد ایام ما ناآمده ایام عید
چون رسید از راه با شاه جهان میرعمید
سعد دین صدری که دیدار همایونش بفال
همچو نام شاه مسعود است و چون بختش سعید
قبله اهل قلم ممدوح مخدومی که هست
آستان دولتش محراب اصرار و عبید
مبدی انعام و احسان بنده پرور منعمی
در حق هر بنده ای یک مبدی و صدره معید
بر شه از رأی سدید وی بود آسان گشای
سد اسکندر که هست از خاره و روی و حدید
خاره و روی و حدید اندر گداز آید چو موم
ز آتش شمشیر شه چون خشم شه گردد شدید
چون قلم در پیش او اهل قلم خدمت کند
چون قلم از سر قدم سازند تا باشد مفید
خدمتش ارباب دانش را سراسر فایده است
هرکه را دانش بود داند مفید از مستفید
نور چشم اهل علم و عقل در دیدار اوست
هست بی دیدار او دیده غدودی در قدید
هر کسی در دانشی گوید فریدم هست و نیست
آن ویست از جمله دانش بهر فنی فرید
ای بهر فنی ز هر فاضل زیارت نزد شاه
آبروی جاه تو هر روز بادا بر مزید
هست در بازار جودت جان معن زائده
کرده ای خلقان سخای حاتم طی من یزید
پاکبازی دوست داری در سخا با دوستان
بر دل صافی زنی چون پیر صافی بر مرید
سایه وار از آفتاب جود تست اندر فراز
بخل چون از سایه همنام تو دیو مرید
خاص و عام از قاصی و دانی هواخواه تواند
عمرو و زید و جعفر و صالح و یزید و با یزید
از امام اهل حکمت انوری تا سوزنی
در ره یک مدحت تست رقبه حبل الورید
گر در ایام تو باشندی نباشندی بجز
مادح صدر همایون تو حسان و ولید
مهر تو بر صادر و وارد باحسان و کرم
هست افزونتر که باشد مهر والد بر ولید
در ثنا و مدح تو ارباب نظم و نثر را
نی زبان گردد کلیل و نی شود خاطر بلید
چون قلم گیرد بدان نادر نبان آرد زبان
جان بود استاد کامل عقل شاگرد رشید
هر کجا مدح تو خوانند از خوشی و خرمی
دار تنگ مانی گردد و قصر مشید
باش ممدوح بسی مادح که ممدوجان بسی
زنده نامند از دقیق و کسائی و شهید
تا ز روز شب مدد یابند سال و ماه باد
سال و ماه و روز و شب عیشت هنی عمرت مدید
عید باد ایام عمر تو سراسر چون ز تو
عید شد ایام ما ناآمده ایام عید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر عید را به عنوان زمان شادمانی و سرور توصیف میکند و از شاه جهان، میرعمید، که به درستی مورد ستایش قرار گرفته، یاد میکند. او سعد دین صدری را به خاطر دیدار خوشایندش از شاه در نظر گرفته و ویژگیهای شه را به امیدواری و سخاوت او ربط میدهد.
شاعر از مقام و عظمت شاه میگوید و اینکه چگونه او به اهل علم و دانش احترام میگذارد و دیدار با او برای دانشمندان پر از برکت و فایده است. همچنین به ویژگیهای سخاوت و جود او تأکید دارد و آن را با شخصیتهایی چون حاتم طی مقایسه میکند.
شاعر از رابطه عاطفی و محبتآمیز میان شاه و مردم صحبت میکند و اشاره میکند که مادحان و نویسندگان همواره به ستایش او مشغولاند. او عید را نهتنها برای زمان کنونی بلکه برای کل عمر به عنوان زمانی پر از شادی و برکت توصیف میکند. در نهایت، شاعر از سرودن مدح برای شاه و خوشیهای مرتبط با عید سخن میگوید و آرزوی طول عمر و تداوم شادی را برای او دارد.
هوش مصنوعی: نوروز فرارسید و ایامی که در آن مطلع نشده بودیم، به پایان آمد. زمانی که عید از راه رسید، با والاترین پادشاه، میراعمید، روبرو شدیم.
هوش مصنوعی: سعد دین صدری که دیدار با او مانند شانس خوب و نام شاه مسعود است و بختش همواره نیکو است.
هوش مصنوعی: مکان مورد احترام نویسندگان و اهل فن، جایی است که مورد ستایش و محبت کسی قرار دارد که مقامش در واقع محل راز و راز و نیاز است.
هوش مصنوعی: خداوندی که بر بندگانش نعمت و رحمت میبخشد، خود را به عنوان منبع و سرچشمهی تمامی خوبیها معرفی میکند. او هر بندهای را با لطف و محبت ویژهای تحت توجه قرار میدهد، و همواره در حمایت و یاری آنان است.
هوش مصنوعی: بر اساس نظر قوی او، برای پادشاه آسان بود که سدی را که اسکندر ساخته بود، بشکند؛ زیرا این کار تنها به دلایل ظاهری و سطحی وابسته است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که سفت و سخت به نظر میرسد، مانند خار یا آهن، وقتی در مواجهه با آتش قرار گیرد، به نرمی و ذوب شدن درمیآید. همچنین وقتی خشم پادشاه به شدت بیدار شود، قدرت او به حدی میرسد که مانند آتش، همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی که نویسندگان با مهارت خود به خدمت او مشغول شوند، باید قلم را با احترام و توجه در دست بگیرند تا اثرشان سودمند باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که دانش دارد، میداند که برای هر دانشی یک سودمند و یک بهرهبردار وجود دارد. در حقیقت، خدمت به دانشمندان و اهل علم همیشه سودآور است.
هوش مصنوعی: نور چشم دانایان و خردمندان در ملاقات با اوست، و اگر او را نبینند، چشمانشان همچون چراغی خاموش میماند.
هوش مصنوعی: هر کسی در زمینهای میگوید که من استاد و بینظیر هستم، در حالی که حقیقت این است که وجود او در آن دانش به اندازهای که ادعا میکند معنی ندارد. در واقع، فقط در برخی فنون خاص است که فرد میتواند خود را به عنوان یک متخصص واقعی معرفی کند.
هوش مصنوعی: به خاطر هر علمی که از هر دانشمندی آموختهای، هر روز با رفتن به دیدار پادشاه، اعتبار و جایگاه تو بیشتر شود.
هوش مصنوعی: در بازار سخاوت تو، جان و روحی تازه به وجود آمده است. مردم را سخاوت حاتم طایی افزون کردهای که من نیز بر سخاوت او افزودهام.
هوش مصنوعی: در دوستی و generosity باید به اندازهای خالص و بیآلایش رفتار کنی که دل دوستانت را شاد کنی، مانند پیرمردی که به شاگردانش علم و معرفت میآموزد.
هوش مصنوعی: سایهوار وجود تو، مانند درخشش آفتاب کرامت، در برابر خست و بخل قرار دارد؛ همانطور که سایه، شبیه به نام تو، دیو را تسلیم خود میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی از دور و نزدیک به دنبال عمرو و زید و جعفر و صالح و یزید است؛ حتی با یزید هم رابطه برقرار میکند.
هوش مصنوعی: از امام اهل حکمت انوری تا سوزنی، افرادی که در مسیر ثنا و ستایش تو قرار دارند، همه در این راه مشترک هستند و تو در دل آنها مانند رگ حیاتی هستی که به زندگیشان روح میدهد.
هوش مصنوعی: اگر در زمان تو کسی به جز مداحان دربار پادشاه مانند حسان و ولید وجود نداشته باشد، پس در واقع هیچ کس دیگری نیست.
هوش مصنوعی: محبت تو به کسانی که به تو وارد میشوند و همچنین به کسانی که از تو خارج میشوند، با محبت و بخشش بسیار زیادتر از عاطفه والدین به فرزندانشان است.
هوش مصنوعی: در ستودن و تعریف تو، نه فقط سخنسرایان و شاعران زباندان میشوند، بلکه دلها نیز از شدت محبت به تو شاد و سبک میگردند.
هوش مصنوعی: وقتی که قلم به دست گرفته میشود، آنچه نادر و با ارزش است به زبان میآید. جان، استادی است که دارای کمال عقل است و شاگرد نیز در رشادت و فضیلت قرار دارد.
هوش مصنوعی: هرجا که از تو تعریف و تمجید کنند، شادی و خوشی به اوج میرسد و از سختیها و تنگناها دور میشود.
هوش مصنوعی: دوست داشته باش که برای تو ستایش کنندگان زیادی باشند، زیرا افرادی که مورد ستایش قرار میگیرند، نامشان همیشه زنده میماند، مانند دقیق، کسائی و شهید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شب به کمک روز بیاید، سال و ماه نیز به یاری یکدیگر خواهند آمد. در این میان، سال، ماه، روز و شب به تو خوشی و خوشحالی بدهند و عمرت طولانی باشد.
هوش مصنوعی: عید مبارک باشد چون ایام عمر تو همیشه به خوشی و شادابی میگذرد. زمانی که تو خود عید بزرگی هستی، ایام ما نیز باید شاد و جشنواره باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جهان بیوفا را بر گزیدو بد گزید
لاجرم بر دست خویش ار بد گزید او خود گزید
هر که دنیا را به نادانی به برنائی بخورد
خورد حسرت چون به رویش باد پیری بروزید
گشت بدبخت جهان و شد به نفرین و خزی
[...]
تا شه عالم به بهروزی و پیروزی رسید
باغ پیروزی شکفت و صبح بهروزی دمید
کرد باید سروران را در چنین روزی نشاط
خورد باید بندگان را در چنین وقتی نبید
فرخ آمد طلعت سلطان برین فرخنده باغ
[...]
میر خوبان را کنون منشور خوبی در رسید
مملکت بر وی سهی شد ملک بر وی آرمید
نامه آن نامهست کاکنون عاشقی خواهد نوشت
پرده آن پردهست کاکنون عاشقی خواهد درید
دلبران را جان همی بر روی او باید فشاند
[...]
بوی زلف دلربایان باد بر صحرا وزید
همچو خط جانفزا دمید از خاک خوید
آب چشم ابر عاشق وار بر بستان چکید
همچو روی نیکوان در بوستان گل بشکفید
بلبل اندر بوستان شد مست ناخورده نبید
[...]
خسرو از اصطبل معمورت که آن معمور باد
کامور اعمار اسبان شیخ ابوعامر رسید
مرکب میمون ادام الله توفیقه که هست
یادگار نوح پیغمبر که در کشتی کشید
گفتم ای پیر مبارک خیر مقدم مرحبا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.