بما یکی پسر اگر ره وفا سپری
ز من نخواهم تیغ جفات را سپری
طریق عشق تو جان پدر بجان سپرم
اگر نه باز بکین راه جان ما سپری
جمال روی تو یکچند که ندیده بدم
کنون چو مردمک دیدگان بدیده دری
صفات روی تو آسان بود مرا گفتن
گهی بشعر بدیع و گهی بلفظ دری
ترا به بینم و گویم علیک عین الله
بنام ایزد و احسنت وزه نکو پسری
نگار ایزد بی چونی ای نگار زهی
زهی نگار نگار و زهی نگار گری
بسر و مانی و ماه بمشک مانی و گل
چو بنگرم خود از این هر چهار خوبتری
قیاس نارم با سرو و ماه و مشک و گلت
قیاس سرو و مه و مشک و گل نئی دگری
چگونه گویم با سرو همسریکه سری
چگونه گویم با ماه همبری که بری
اگرت گویم مشک و گلی شوی بگله
گران کنی دل و گوئی بمن سبک نگری
چه سرو سرو سهی و چه ماه ماه تمام
چه مشک مشک طراز و چه ورد ورد طری
نگار لاله رخانی و ماه مشکین زلف
بلای لعبت چینی و حور سیمبری
بچهره راحت روحی بطره درددلی
بغمزه حنظل نالی ولی بلب شکری
بیک کرشمه و یک غنج از آن دو شکر خویش
هزار دل بربائی هزار جان ببری
بتا بحور و پری مانی از لطافت و حسن
قرار حور بخلد و بدنیی آن پری
اگر صفات جمال تو بر تو بر شمرم
گمان مبر که کسی را همال خود شمری
چنانکه من ز دل و جان خویش بیخبرم
تو از جمال خودای دلربای بیخبری
تو از جمال چنانی که در جمال و کمال
بزرگوار خداوند زاده هنری
بزرگواری آزاده هنرمندی
که بر سران بودش از در کمال سری
ز دست راد وی آثار آز گشت تمام
بدور عدل وی ایام ظلم شد سپری
بدوستش زازل بهر عیش و شادی شد
نصیب دشمن او غمخوری و خونجگری
جهان پر است ز آوازه جلالت او
ویست در حضر وصیت جاه او سفری
همیشه تا که بود در بد نسیم صبا
عدوی دولت او ار نصیب در بدری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و زیبایی معشوق پرداخته و عواطف شاعر را نسبت به او آشکار میکند. شاعر در دلنوشتههایش از وفاداری و فداکاری برای عشق میگوید و زیبایی معشوق را با نمادهایی مثل گل و ماه توصیف میکند. او جمال و کمال معشوق را ستایش کرده و بر این امر تأکید میکند که هیچکس نمیتواند به زیبایی او برسد. همچنین از احساسات عمیق خود در مقابل معشوق سخن به میان میآورد و به طور کلی، عشق و زیبایی در این شعر با زبانی شاعرانه و تصویرسازیهای هنری بیان شده است.
هوش مصنوعی: اگر پسری از من مسیر وفا را طی کند، دیگر نیازی به تیغ جفا برای دفاع از خود ندارم.
هوش مصنوعی: اگر لازم باشد جان پدرم را فدای عشق تو کنم، این کار را انجام میدهم؛ در غیر این صورت، اگر چنین نباشد، جان خود را در این راه قربانی میزنم.
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات را چندی پیش ندیده بودم، اما اکنون که به چشمهای مردمکدار نگاهت میکنم، بینهایت زیبا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: توصیف ویژگیهای زیبای چهرهات برای من کار آسانی بود، گاهی با شعری نو و گاهی با زبان فارسی.
هوش مصنوعی: میخواهم تو را ببینم و بگویم تو چشمان خدا هستی. به نام خداوند، بسیار خوب و نیکو است که تو پسری هستی.
هوش مصنوعی: ای نگار زیبا، تو بینظیری و وجود تو به حدی شگفتانگیز است که میتوان بهراحتی از زیباییات شگفتزده شد. زیبایی تو چنان است که هنگامی به تو نگاه میکنم، غیر از عشق و شوق چیزی در دل ندارم.
هوش مصنوعی: من با تو به سر و مانی و زیباییهای ماه مثل میمانم و وقتی گل را میبینم، متوجه میشوم که خودم از همه این زیباییها بهترم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به مقایسه زیباییها و جذابیتهای مختلف میپردازد. او تأکید میکند که نمیتوان ارزش و زیبایی یک چیز را با دیگر چیزهای زیبا مقایسه کرد، چرا که هر یک ویژگیها و جذابیتهای خاص خود را دارد. در واقع، او میخواهد بیان کند که برخی زیباییها، بینظیر و منحصر به فرد هستند و رساندن آنها به مقایسه با دیگر زیباییها ممکن نیست.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم دربارهی کسی با زیبایی همچون سرو صحبت کنم، وقتی خودم چگونه هستم؟ و چطور میتوانم با کسی همچون ماه همصحبت شوم در حالی که به اندازهی او نیستم؟
هوش مصنوعی: اگر به تو بگویم که با عطر و گل سرخ زیبا میشوی، دلت را به کسی میسپاری و به من میگویی که به من به سادگی نگاه کن.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف زیباییهای طبیعی و جذابیتهای ظاهری میپردازد. در اینجا به زیباییهای درختان و ماه، همچنین به عطر و بوی خوش اشاره شده است. به طور کلی، نمایش تنوع و جذابیت عناصر طبیعی در این شعر مشهود است.
هوش مصنوعی: عزیزم با چهرهای چون گل سرخ و مویی همچون دانههای سیاه، زیباییات مرا اسیر خود کرده و جذابیتت همانند حوریان آسمانی است.
هوش مصنوعی: در چهرهای آرام و راحت، روحی که در دلش دردی دارد، با ناز و غم از تلخیها ناله میکند، اما در عین حال خود را از زیباییها و شیرینیهای زندگی بیبهره نمیبیند.
هوش مصنوعی: با یک حرکت دلربا و ناز از آن دو، میتوانی هزاران دل را به تسخیر خود درآوری و هزاران جان را به درد و رنج بیندازی.
هوش مصنوعی: ای معشوقهام، تو مثل دریا و پری زیبا هستی که لطافت و زیباییات آرامش را به یاد میآورد. حوری بهشتی هم به زیباییِ تو نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: اگر زیباییها و صفات نیکوی تو را برشمارم، فکر نکن که کسی را مانند خودت میپندارم.
هوش مصنوعی: من آنقدر از دل و وجود خود بیخبرم که تو هم از زیبایی خود بیخبری.
هوش مصنوعی: تو به قدری زیبا و با شکوه هستی که در زیبایی و کمال، فرزند بزرگوار خداوند به شمار میروی.
هوش مصنوعی: دوستی و بزرگواری هنرمندی برجسته که با کمال راز و سربهمهر بر سر دیگران میایستد.
هوش مصنوعی: از دست قدرت و صلابت او، بیعدالتی همگی از بین رفت و دوران ظلم به پایان رسید.
هوش مصنوعی: دوستش به خاطر خوشی و شادی به او رسید، اما دشمنش در پی ناراحتی و غمگینی و خوندل خوردن است.
هوش مصنوعی: جهان پر از آوازه و جلال اوست و در هنگام حضورش، وصیت و مقام او همچون سفری به یادماندنی است.
هوش مصنوعی: هر زمان که نسیم بهاری وزید، دشمنان او همواره از موقعیت دلخواه خود برکنار بودند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا شکسته سر زلف ترک کاشغری
شکنج تو علم پرنیان شوشتری
بزیر دامنت اندر بنفشه بینم و تو
بنفشه را سپری یا بنفشه را سپری
چنان مسیر اگر پیش او سپر شده ای
[...]
ایا همیشه به نوروز سوی هر شجری
تو ناپدید و پدید از تو بر شجر اثری
توی که جز تو نپنداشت با بصارت خویش
عفیفه مریم مر پور خویش را پدری
به تو نداد کسی مال و متهم تو بوی
[...]
پریرخی که ز شرمش نهان شدست پری
پری مثال نهان گشت و شد ز مهر بری
عیان بدیده گر او را نبینی آن نه عجب
که گر پریست چنین آمدست رسم پری
گر آبگینه پری را ببیندی بدرست
[...]
بخد و قد تو ای شهره ترک کاشغری
خجل شدند گل سرخ سرو غاتفری
ستاره بارم هر شب ز دیده تا بسحر
چو یادم آید از آن سی ستاره سحری
بدخل شوشتر ارزد سه بوسه از لب تو
[...]
اگر به داد بود نام شاه دادگری
وگر به تاج بود فخر شاه تاجوری
چو روز بزم بود آفتابِ با قدحی
چو روز رزم شود آسمان با کمری
فلک نیی و به قدر بلند چون فلکی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.