مهتر آن بهتر که باشد فاضل و راد و کریم
تا هم از وی مدح او را مایه بردارد حکیم
حکمت آرا اینقدر داند که مهتر به بود
فاضل و راد و کریم از جاهل و زفت و لئیم
هر لئیم و زفت و جاهل را نگوید مدح از آنک
مادح او باشد اندر نزد دانایان ذمیم
مدح بر زفت و لئیم و جاهل آمد بیگمان
ابتر و سرد و گران و ناخوش و سست و سقیم
مرکریم و راد و فاضل را کنم مدح و ثنا
تا بود پاکیزه و عذب و خوش و سهل و سلیم
فاضل و راد و کریم امروز از ابناء کرام
نیست الا تاج دین محمود بن عبدالکریم
نایب صدر وزیران صاحب عادل که هست
صاحب جاه عریض و صاحب فضل عمیم
آنکه اندر دار دنیا از برای دین حق
یک قدم ننهاد الا بر صراط مستقیم
مستقیم احوال باشد آنکه در تیمار اوست
محترم باشد هر آن کز حرمتش سازد حریم
در فنون فضل و دانش در همه روی زمین
همبر و همتا ندارد از حدیث و از قدیم
چون الف کز راستی اصل حروف معجم است
در مقام راستان با راستی باشد مقیم
چون الف صدر سرافرازان خود شد لاجرم
تا بحرف یاو حرف باو تا و ثا و جیم
هرگز آلوده نشد لام لبش از میم می
قلب او مایل نشد هرگز بقلب لام و میم
از پی احسنت و زه نفکند خود را در بزه
وز برای لنگ را ننهاد بر آتش گلیم
پشت دست او نشد از عکس جام باده لعل
تا بمحشر با ید بیضا برآید چون کلیم
ای ید بیضا ترا در جمله انواع فضل
در مشامت از گل بستان فضل آمد نسیم
نزد تو عزت هنر دارد کز او گشتی عزیز
نزد کف راد تو عزت نه زر دارد نه سیم
خط تو از روی تشبیه است بر شکل شبه
کم کسی باشد که باشد آنمعانی را فهیم
نامهای مشترک دارند با حق بندگانت
این حدیث از روی صورت هیبتی دارد عظیم
حق شرکت نیست ثابت بنده را در ذات حق
خود کس این سودا نیارد در سویدای صمیم
گرچه شرکت باشد اندر نام با حق بنده
نیست مشرک را چنین تشریف بالله العظیم
نام حق محمود و نام نور حق محمود و تو
اندرین محمود نامی نی بنزد حق اثیم
بنده حقی و بر تو حق رحیم است وز تو
هست راضی تا بوی بر بندگان حق رحیم
حق حلیم است وز حلم خود ردادادت که تو
از برای حق بوی با بندگان او حلیم
اهل دین و اهل دنیا از برای حرص و آز
جمله در دخل نعیمند و تو در بذل نعیم
تو عدیم المثلی اندر عالم از جود و سخا
هرکه من مثل تو گوید گردد از عالم عدیم
مهترانرا از حریفی وزند یمی چاره نیست
زان هنر با تو حریف است و خرد با تو ندیم
مر ترا با صاحب ری گر قیاس آرم بفضل
دور نبود گر حیات آید از آن عظم رمیم
دیگران در می سخا ورزند و تو بیرون می
وان سخاوت نیست جز تلقین شیطان رجیم
تو توانی جود و احسان کرد با خلق خدا
بی مئی کز بعد آن آید ز غسلین حمیم
در چنین ماه معظم با چنین اهل صلاح
در چنین مجلس که با خلد است چون سیبی دو نیم
بر تو شاید آفرین گفتن که از دین واجبست
آفرین گفتن بر اهل آفرین بی ترس و بیم
جاودان در آفرین بادی چو اصحاب جنان
حاسد جاه تو در نفرین چو اصحاب حجیم
دشمن تو با غم و انده قرین باشد مدام
با نشاط و عیش باشد دوستت توام مقیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ستایش فضیلتهای انسانی میپردازد و بیان میکند که مهتران و بزرگان باید فاضل، راد و کریم باشند تا شایسته مدح و ستایش قرار بگیرند. حکیمان و دانایان به مدح افرادی میپردازند که از زشتیها و نادانیها دور هستند. در این شعر، به خصوص به شخصیتی به نام محمود بن عبدالکریم اشاره شده که او را عادل و صاحب فضل دانسته و او را نمونهای از اصل انسانی نیکو معرفی میکند.
شاعر در ادامه، به ویژگیهای این شخصیت میپردازد و میگوید او همواره در انجام کارها بر صراط مستقیم بوده و در علوم و دانش، همتا ندارد. او همچنین به صفات نیکو و جود و سخاوت این فرد اشاره کرده و او را برتر از دیگران میداند. در نهایت، شعر با بیان زیباییها و فضایل این فرد به نوعی مدح و تحسین وی ختم میشود و بر اهمیت او در دین و دنیا تأکید میکند.
هوش مصنوعی: بهتر است که بزرگترها افرادی باشند با فضیلت، نیکی و بزرگواری، تا اینکه حکیمان از آنان ستایش کنند.
هوش مصنوعی: دانایان میدانند که فرد برجسته و بافضیلت و نیکوکار حتی از شخص نادان و زشتکار و پست، بهتر است.
هوش مصنوعی: هر فرد پست و زشت و جاهل نمیتواند به خوبی از کسی تمجید کند؛ زیرا برای دانایان، کسانی که او را ستایش میکنند، در نظرشان ارزشمند نیستند.
هوش مصنوعی: ستایش افرادی که خسیس، زبون و نادان هستند، قطعاً بیثمر و بیحاصل خواهد بود و نتیجهای سرد و ناخوشایند و ضعيف به دنبال خواهد داشت.
هوش مصنوعی: من در ستایش و تمجید از افراد شریف و نیکوکار میکوشم تا آنها را پاک، خوشرو، دلپذیر و سادهدل معرفی کنم.
هوش مصنوعی: امروز در دنیا فاضل و نیکوکار و سخاوتمندانی از نسلهای برجسته و بزرگ وجود ندارند جز تاج دین، محمود بن عبدالکریم.
هوش مصنوعی: معنا: جانشین صدر اعظم، فردی عادل و با شخصیت است که مقام و قدرت زیادی دارد و همچنین دارای فضل و علم گستردهای است.
هوش مصنوعی: کسی که در این دنیا برای حق و حقیقت هیچ گامی برنداشت مگر بر راه راست و مستقیم.
هوش مصنوعی: کسی که در заботی و مراقبت دیگران است، قدر و احترامش بیشتر میشود. هر کس که برای او حرمت قائل باشد، به مرز و حریم او احترام میگذارد.
هوش مصنوعی: در زمینههای مختلف علم و دانش، هیچ کس در روی زمین به پای او نمیرسد و از نظر گفتار و تعلیمات، بینظیر است.
هوش مصنوعی: همانطور که حرف الف به عنوان اصلیترین و نخستین حرف در زبان شناخته میشود، در دنیای راستگوها نیز مقام و جایگاه راستگویی بسیار بالا و محترم است و کسانی که به این صفت پایبندند، در آن مقام ثابت و استوار خواهند بود.
هوش مصنوعی: وقتی که حرف الف، به عنوان نماد بزرگان و سرافرازان، به برتری رسید، به همین دلیل تا به حرفهای بعدی مانند یا و ثا و جیم هم اشارهای شد.
هوش مصنوعی: هرگز لبش از نوشیدنی آلوده نشد و قلبش نیز هرگز به چیزی غیر از عشق متمایل نشد.
هوش مصنوعی: انسان باید تلاش کند تا در مسیر خوبیهای خود حرکت کند و از کارهای ناپسند دوری کند. او نباید خود را در منجلاب گناهان بیندازد و باید از چیزهایی که او را به خطر میاندازد، احتیاط کند. همچنین، نباید به سادگی اجازه دهد که مشکلات و فشارها او را وادار به انجام کارهای نادرست کنند.
هوش مصنوعی: از آنجا که او دستش را بر پشتش گذاشته و از تصویر جام شراب دندانناب برنمیآید، به جز در روز قیامت که با دست روشنش مانند کلیم (حضرت موسی) ظاهر خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای کسی که فضیلتها مانند دست سفیدت در تو توزیع شده، نسیم خوشی از باغ بهترینها به مشامت میرسد.
هوش مصنوعی: در نزد تو، ارزش هنر آنقدر بالاست که باعث شده تو به عزتی برسی. اما در کف تو، این عزت نه به خاطر طلا و نه به خاطر نقره به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: این خطی که تو نوشتهای، به گونهای شبیه است به شکل و حالتی که کمتر کسی قادر به درک آن معانی عمیق باشد.
هوش مصنوعی: بندگانی که با خداوند ارتباط دارند، نامهایی مشابه او دارند و این موضوع نشاندهنده عظمت وجود آنهاست.
هوش مصنوعی: حقی که من در ذات خداوند دارم، ثابت نیست و هیچکس نمیتواند این موضوع را در دل خود نگهدارد.
هوش مصنوعی: هرچند که در نام خود با خدا شریک باشد، اما کسی که شرک ورزد، در پیشگاه خداوند بزرگ ارزش و اعتباری ندارد.
هوش مصنوعی: نام خداوند نیکوست و نور او نیز ستوده است، اما تو در این میان هیچ نامی از او را نزد خداوند ثبت نکردهای.
هوش مصنوعی: بنده به حق خود عمل میکند و بر تو حق رحمت و مهربانی وجود دارد. از تو راضی هستم تا بر بندگان حق رحیم، بوی شفقت و محبت تو انتشار یابد.
هوش مصنوعی: حق، صبوری و بردباری است و از سر بردباری خود به تو عطا کرده است، پس تو نیز باید در برابر بندگان او با صبوری و بردباری رفتار کنی.
هوش مصنوعی: افراد مذهبی و دنیا طلب به خاطر تمایلات خود همیشه در تلاش برای به دست آوردن نعمتها و لذتهای دنیا هستند، اما تو به خاطر بخشش و سخاوت خود به نعمتها اهمیت میدهی.
هوش مصنوعی: تو در عالم بینظیری از generosity و بخشش، هر کس که بخواهد به تو شباهت پیدا کند، از این دنیا محو میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که رقیبان و بزرگان از برتری تو نسبت به آنها هیچ چارهای ندارند. زیرا تو در هنرهای خود همتا نداری و خرد و عقل تو نیز همواره همراهت است.
هوش مصنوعی: اگر تو را با صاحب ری مقایسه کنم، برتری و فضیلت او در دور بودن از زندگی به چشم نمیآید، زیرا حیات واقعی از عظمت او ناشی میشود.
هوش مصنوعی: دیگران در بخشش و میگساری هستند، اما تو از این کار خودداری میکنی. نباید فراموش کنی که مانع از این کار شدن، شاید تحت تأثیر وسوسههای بد باشد.
هوش مصنوعی: تو میتوانی بدون استفاده از شراب، به خلق خدا بخشش و نیکی کنی و به آنها محبت ورزی؛ زیرا بعد از نیکی و سخاوت، ثمرات خوبی به دست خواهد آمد.
هوش مصنوعی: در این ماه بزرگ و در جمع افرادی درستکار، در چنین مجلسی که بهشتی است، مانند سیبی که به دو نیم تقسیم شده است.
هوش مصنوعی: شاید برای تو جایز باشد که ستایش کنی، زیرا ستایش اهل فضیلت و بزرگواران از واجبات دین است و باید بدون ترس و نگرانی به اهل فضیلت احترام گذاشت.
هوش مصنوعی: در این دنیا، همیشه افرادی هستند که به دنبال حسد ورزی و تخریب موفقیتهای دیگران هستند. در این میان، کسانی وجود دارند که در زندگی خود به نعمتهای جاودانی رسیدهاند و حسد ورزیدن به آنها از حسادت عدهای دیگر بیمعناست. به عبارت دیگر، بعضی افراد از موفقیت دیگران حسادت میکنند و به آنها بد میگویند، همانطور که کسانی که در این جا هستند از افراد بزرگ و موفق نفرت دارند.
هوش مصنوعی: همیشه دشمن تو با غم و اندوه همراه است، اما دوست تو همواره در شادی و خوشی زندگی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فر او گاه وزیدن گر به سنگ آرد نسیم
یک سخندان را ز یک معطی نه زر باید نه سیم
خیر ازو زینت همی سازد چو اجسام از لباس
فضل از او قوت همی گیرد چو ارواح از نسیم
روی او در چشم ما همچون به دور اندر صدور
[...]
چون تمام عمر نیکی کرد با تو آن کریم
از بدی خود چرا ترسی تو آخر ای لئیم
تو یتیمی با تو او هرگز نخواهد کرد قهر
زانکه او خود کرد نهی قهر کردن با یتیم
هرچه میخواهی تو ازوی میدهد بیشک تورا
[...]
آمد از بستان دولت اهل حکمت را نسیم
کز قدوم خواجه نوشه دولت آباد قدیم
شه نظام الدین میران منعم ارباب فضل
در مقام صاحب عادل عمر نعم المقیم
چون سپهر از مهر و ماه و انجم آرایش گرفت
[...]
علم آصف گنج قارون صبر ایوب رسول
یاد کرد اندر کتاب این هر سه لقمان حکیم
هرکه بازد عاشقی با این سه چیز ای نیکنام
لام او هرگز نبیند روی ضاد و روی میم
خواجه را دیدی تو تا بنشست بر دیوان ملک
خود خبر داری که من از غصهاش چو نمیزِیَم؟
او میان دست و آنگه بر سر او من به پای
او ز من غافل ولیکن من از او غافل نِیَم
آرزو میآیدم روزی که او در منصبش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.