نصیحتی کنمت باده نوش و خوش می باش
مباش در پی دنیا و دل منه به وفاش
در جواب او
چو نان گرم میسر شود به قلیه تراش
برون رود ز سر من هوای کاسه آش
برای هیمه کشیدن میان ببندم چست
در آن زمان که پزد مطبخی برنج به ماش
چو نان میده و بریان به دست برناید
برو به کاسه اکرا بساز ای قلاش
برنج و ماش بود نعمتی حکیم، اما
چه خوش بود که به یاد آید آن زمان از ماش
مقدرست چو ای دل نصیبه هر کس
غم جهان چه خوری لوت می خور و خوش باش
چو هست طلعت پالوده نازک و رعنا
به سرخ و زرد چه آراش می کنی نقاش
برای صدقه در آن دم که می پزند برنج
دهند جمله به صوفی مستمند، ای کاش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.