خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - فی طلب العیادة
ایا سپهر علّوی که رای روشن تو
ز شاه گنبد پیروزه گوی برباید
عروس کلّه طبعت بگاه جلوه گری
هزار دل برباید چو پرده بگشاید
بلطف طبع تو دیگر کجا تواند دید
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - فی الشکایة من بعضی الارذال
ای سکّهات قراضهٔ اقبال را عیار
بیطلعت دراهم افضال ناسره
طاوس سدره قهقهٔ شوق میزند
بر درگه رفیع تو چون کبک بردره
داری روا که خبث کند در قفای من
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۲۳ - فی الاستعطاف من بعض اکابر العصر
ایا شکوفه ی باغ کرم که گاه صریر
چو کلک نغمه نواز تو عندلیبی نیست
برنج فاقه شدم مبتلا و درمان چیست
که در دیار شما گوئیا طبیبی نیست
اگر ترا نظر لطف با غریبان هست
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۲۴ - فی الشکوی عن تعویق الاحسان
دی دمی با غمگساری باز می گفتم غمی
از بلای تنگدستی و جفای روزگار
گفت آنکت خواجه می فرمود آیا هیچ داد
گفتم آری داد گفت آخر چه گفتم انتظار
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۲۵ - فی الاستیهاب
ای ز تعظیم و تفاخر زده فرّاش ازل
چار طاقت ز شرف بر زبر هفت اورنگ
زر مرادست و گرنی چه گشاید ز برات
کاغذ از آب برون آید و سیم از دل سنگ
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - فی الاستفتا
ایا سپهر معالی که پرتو طبعت
چراغ گوشه نشینان عالم بالاست
درین حدیث چه گوئی که نیر اعظم
که شاه قبّه ی این هفت طارم خضراست
دگر سپهر نوردی که بر حدیقه ی چرخ
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - کتب علی بنائه
هر آنگهی که درین صفّه آشیان سازم
مرا ز هاتف غیبی بگوش جان آید
کز آن چه سود که ایوان قصر مرفوعست
بر اوج کنگره برج مشتری ساید
ازین سراچه ی خاک مدار چشم وفا
[...]