گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۱

 

شاید آن زلف شکن برشکن ار می‌شکنی

دل ما را مشکن بیش به پیمان‌شکنی

کار زلف سیه ار سر ز خطت برگیرد

چشم بَر هم نزنی تا همه بَر هم نزنی

گرچه سر بر خط هندوی تو دارد دایم

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۲

 

ای رفته پیش چشمه ی نوش تو آب می

چشم تو مست خواب و تو مست و خراب می

فرخنده روز آنک بروی تو هر دمش

طالع شود ز مطلع جام آفتاب می

اکنون که باد صبح گشاید نقاب گل

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳

 

ای شمع چگل دوش در ایوان که بودی

وی سرو روان دی بگلستان که بودی

وی آیت رحمت که کست شرح نداند

کِی بود نزول تو و در شان که بودی

چون صبح بر آمد به سر بام که رفتی

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۴

 

چه خوش باشد دمی با دوستداری

نشسته در میان لاله زاری

اگر نبود نسیم زلف خوبان

نروید گلبنی بر جویباری

وگر سودای گلرویان نباشد

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۵

 

روی تو گر بدیدمی جان بتو برفشاندمی

صبرم اگر مدد شدی دل ز تو واستاندمی

چون تو در آمدی اگر غرقه ی خون نبود می

بس که گهر بدیدگان در قدمت فشاندمی

کاج نراندی ای صنم توسن سرکش از برم

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶

 

یا باری البرایا یا ذاری الّذراری

یا راعی الرعایا مُجری الجواری

سلطان بی‌وزیری دیان بی‌نظیری

قهّار سختگیری ستّار بردباری

روق الغصون صنعاً زینّت کالغوانی

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷

 

سقی الله ایام وصل الغوانی

علی غفلة من صروف الزمان

فلمّا مررنا بربع الکواعب

جنانی تَربّع روض الجنان

خوشا طرف بستان و فصل بهاران

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۸

 

أرّوض الخُلدام مغنی الغوانی

أضوء الخَدِ أم برقٌ یمانی

رخت از آفتاب عالم‌افروز

درفشان در نقاب آسمانی

خدود الغید تحت الصُدغ ضاهت

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۹

 

یا حادی النیاق قد ذُبتَ فی الفراق

عَرّج علی اُهیلی و اخبرهم اشتیاقی

بشنو نوای عشّاق از پردهٔ سپاهان

زان رو که در عراق است آن لعبت عراقی

یا مُشرب المحیا قُم و اسقنا الحمیا

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰

 

طوبی لک ای پیک صبا خرّم رسیدی مرحبا

باللهِ قُل لِحُشاشتی ما بال رکبِ قد سرّی

یاران برون رفتند و من در بحر خون افتاده‌ام

طَرفی علی هجرانِهم تَبکی و ما تُغنی البکا

بار سفر بستند و من چون صید وحشی پای بند

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۱۷
۱۸
۱۹
sunny dark_mode