گنجور

 
خواجوی کرمانی

یا باری البرایا یا ذاری الّذراری

یا راعی الرعایا مُجری الجواری

سلطان بی‌وزیری دیان بی‌نظیری

قهّار سختگیری ستّار بردباری

روق الغصون صنعاً زینّت کالغوانی

ورق الطیور شوقاً توجّت کالقماری

سرو از تو در تمایل در کلّه ربیعی

مرغ از تو در ترنّم بر سرو جویباری

یا واهب العطایا یا دافع البلایا

یا غافر الخطایا یا مسری السواری

عکسی فکنده نورت بر شمع آسمانی

بویی نهاده لطفت در نافهٔ تتاری

ذخر القروم تجبی من سبیک السّبایا

لبس الجنان تکسوامن برّک البراری

از نار نور بخشی وز باد عطر سایی

وز خاک زر فشانی وز آب گوهر آری

اعلیت کلّ یومٍ عند الصباح نوراً

نقعُ الظلام جلی من غرّة النهاری

خواجو به تحفه پیشت نزلی دگر نیارد

جز حسرت و ندامت جز جرم و شرمساری

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری

کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری

چون دوستان یکدل در پیش او نهادم

بستد به دوستی دل ننمود دوستداری

گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم

[...]

منوچهری

ای لعبت حصاری، شغلی دگر نداری

مجلس چرا نسازی، باده چرا نیاری

چونانکه من به شادی روزی هم گذارم

خواهم که تو به شادی روزی همی‌گذاری

گر دوستدار مایی، ای ترک خوبچهره

[...]

انوری

ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری

کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری

چون دوستان یکدل دل پیش تو نهادم

بسته به دوستی دل بنموده دوستداری

گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم

[...]

مجیرالدین بیلقانی

ای شاه عدل گستر عید آمدست بر در

از یار خواه باده وز باده خواه یاری

دانی یقین و داری هرچ آن وجود دارد

جز غیب کان ندانی جز عیب کان نداری

در ملکت فریدون می خواه بهمن آسا

[...]

عراقی

تا چند عشق بازیم بر روی هر نگاری؟

چون می‌شویم عاشق بر چهرهٔ تو باری

از گلبن جمالت خاری است حسن خوبان

مسکین کسی کزان گل قانع شود به خاری!

خواهی که همچو زلفت عالم به هم بر آید؟

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه