گنجور

 
خواجوی کرمانی

سقی الله ایام وصل الغوانی

علی غفلة من صروف الزمان

فلمّا مررنا بربع الکواعب

جنانی تَربّع روض الجنان

خوشا طرف بستان و فصل بهاران

رخ دوستان و می دوستگانی

گل و گلشن و نغمه ارغنونی

صباح و صبوح و می ارغوانی

سُلیمی اتت بالحُمیا صبوحاً

و تسقی علی شیم برق یمانی

و فیها نظرتُ و قَد زلّ رجلی

و فی زلّة الرجل مالی یدان

گلی بود نورسته از باغ خوبی

ولی ایمن از تندباد خزانی

چو مه در به غلطاق گلریز چرخی

چو خورشید در قرطهٔ آسمانی

تغنّی الحمامة فی جُنح لیلٍ

و تَحکی الصباحسن صوت الاغانی

اشّمُ روایح نور الخُزامی

واصبوا الی الرند و الاقحوان

روان برفشان خواجو از آنک شعرت

ببرد آب آب حیات از روانی

غنیمت شمر عیش را با جوانان

که چون شد دگر بازناید جوانی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

کسی را چو من دوستگان می چه باید؟

که دل شاد دارد بهر دوستگانی

نه جز عیب چیزیست کان تو نداری

نه جز غیب چیزیست کان تو ندانی

دقیقی

ز دو چیز گیرند مر مملکت را

یکی پرنیانی یکی زعفرانی

یکی زر نام ملک بر نبشته

دگر آهن آب دادهٔ یمانی

که را بویهٔ وصلت ملک خیزد

[...]

کسایی

از او بوی دزدیده کافور و عنبر

وز او گونه برده عقیق یمانی

بماند گل سرخ همواره تازه

اگر قطره ای زو به گل بر چکانی

عقیقی شرابی که در آبگینه

[...]

عنصری

شه مشرق و شاه زابلستانی

خداوند اقران و صاحبقرانی

بدولت یمینی بملت امینی

مر این هر دو را اصل یمن و امانی

تو محمود نامی و محمود کاری

[...]

فرخی سیستانی

یکی گوهری چون گل بوستانی

نه زر وبه دیدار چون زرکانی

به کوه اندرون مانده دیرگاهی

به سنگ اندرون زاده باستانی

گهی لعل چون باده ارغوانی

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه