گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۶ - به میرزا اسمعیل هنر به سمنان نگاشته

 

تا هست میسر که ز گل تاک بر آید

حیف است گیاه دگر از خاک برآید

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۴۱ - از قول محمد صادق بیک کرد به میرزا اسمعیل هنر نگاشته

 

خوش خواجگی عشق که صد بنده چو یوسف

شکرانه این بندگی آزاد توان کرد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۴۶ - در مورد مهمانی محمودخان سیور ساتچی در ری نگاشته

 

خواب آورد افسانه و بازش نبرد خواب

چشم تو اگر بشنود افسانه ما را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۵۳ - به آقا محمد جندقی پیشخدمت سیف الله میرزا نوشته

 

ای از برم دور همانا خبرت نیست

کز مویه چو موئی شدم از ناله چو نالی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۵۴ - به میرزا حسن مطرب نگاشته

 

دوری زبرت سخت بود سوختگان را

تلخ است جدائی بهم آموختگان را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۶۳ - به احمد صفائی نوشته

 

شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد

من مرثیه گوی دل دیوانه خویشم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۹۶ - به یکی نگاشته است

 

در حق ما به دردکشی ظن بدمبر

کآلوده گشته خرقه ولی پاکدامنم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۳۲

 

ای از بر من دور همانا خبرت نیست

کز مویه چو موئی شدم از ناله چونالی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۳ - به میرزا اسمعیل هنر نوشته

 

چرخی و همه اختر رخشنده به خرمن

گنجی و همه گوهر ارزنده به خروار

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۹

 

این هم سفران پشت به مقصود روانند

شاید که بمانم قدمی پیشتر افتم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۱۴ - از قول نواب والا به حسین خان نظام الدوله حاکم فارس نوشته

 

سعدی مبر اندیشه که در کام نهنگان

چون در نظر دوست نشینی همه کام است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۶ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

تا چند به حسرت در و دیوار تو بینم

از خانه برون آی که دیدار تو بینم

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode