عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۲
کس از می معرفت ندادست نشان
کز عین نشان بروست وز عین عیان
آن می به قرابه سر به مهرست مدام
مردم به قرابه می برآرند زبان
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد
آن روز مباد هرگز ای جان و جهان
کز وصل تو محروم شود این دل و جان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۵
این سودا را نمیتوان کرد نهان
در کاسهٔ سر باشد و در کیسهٔ جان
اندر سر و سینه رو طلب کن اثرش
کاو را نتوان دید بدین دیده عیان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۵۴
یا رب همه عمرم پی دین تو دوان
مگذار که باشم اینچنین سرگردان
یا در دل من زعشق یک قطره چکان
یا در جانم زشرع حرفی بنشان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۶۲
ای از کرم تو خلق را امن و امان
در قبضهٔ قدرت تو عاجز دل و جان
ما را تو زهر چه آن نشاید برهان
آنگاه به هر چه آن بباید برسان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۸
ای در عالم عیان تر از هر چه عیان
در بی چونی نهان تر از هر چه نهان
نزدیک تری به بندگان از رگ جان
ای دورتر از هر چه بود عقل گمان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۲۵
ای از کرم تو خلق را امن و امان
در قبضهٔ قدرت تو عاجز دل و جان
ما را تو زهر چه آن نشاید برهان
وانگاه به هر چه آن بباید برسان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۷۹ - الاسرار
در خود نگر ار نئی تو واقف زجهان
و اندر تن خود بین همه پیدا و نهان
گر زانک نمی رسد یقینت به گمان
پس خواندن علمها چه سود و چه زیان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۸۲ - الاسرار
آنها که همی دهند نادیده نشان
در کوی تحیرّند و در بحر گمان
چیزی است نهان ز دیدهٔ آدمیان
و آنها که ندیده اند شادند زیان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۱۶ - الحج
تا روی توم قبله شد ای جان و جهان
از قبله خبر ندارم، از کعبه نشان
بی روی تو رو به کعبه کردن نتوان
کان کعبهٔ صورت است و این قبلهٔ جان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳
تا هست به دستت از تصرّف میزان
در عین خسارتی و در بحر گمان
تا خواری و عزلتت نگردد یکسان
از اسب ریاضتت تو زین را مستان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۲۱
اندر طلب وصل تو ای سرو روان
انگشت نمای خلق و رسوای جهان
کامی زلبت ندیده وانگه ما را
در هر دهنی فتاده بینی چو زبان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۳۷
در دهر کسی نداده از عشق نشان
کاین عشق صفایی است به جان گشته نهان
گر بنماید جمال معشوق عیان
خلق دو جهان جمله شوند کَلّ لسان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۴
قومی شده تا زنده به اسرار جهان
قومی شده بازنده به اسباب زمان
ماییم در این میان نه زاین قوم نه زآن
در حسرت هر دو برده عمری به زیان
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۹
خصم تو که همچو تیغ جمله ست زبان
سر در سر نیزه کرد مانند سنان
چون تیر بجست دی ز دستت و امروز
زه در گردن همی کشندش چو کمان
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۰
نزدیک من از شرم و ز تیمار نهان
باریک کنی همه تن خود چو میان
وز شادی و عیش در کنار دگران
چندان باشی که در نگنجی بجهان
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۱
قومی شده نازنده باسرار نهان
قومی شده نازنده باسباب جهان
ماییم درین میان نه زین قوم نه زان
در حسرت هر دو برده عمری بزیان
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۲
ای ترک سمن روی من ای جان و جهان
از بهر خدا این چه میانست و دهان؟
آن روز که زاده یی تو در ترکستان
تنگی دهان بد مگر و قحط میان؟
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۳
زان پس که فدای عشق تو کردم جان
بر من ز چه خشمناکی ای جانوجهان
هرگز تو مرا چه دادهای جز دشنام؟
یا زآن تو من چه بردهام جز فرمان
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۴
دلدار مرا اگر فراخست دهان
گل را نه هم از خنده دهانست چنان
چون دستگه نشاط ما آن دهنست
گر دستگهی فراخ باشد چه زیان